سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مهر امام رضا(علیه السلام)
چهارشنبه 87 اردیبهشت 11 :: 1:6 صبح ::  نویسنده : تقی عابدی
  1. آیا میدانستی اولـیـن تــمـاس تـلفـنی ایـران سـال 1285 خـورشـیـدی در تـهـران برقرارشد؟
  2. آیا میدانستی که ریسک ابتلا به آنفلوانزای مرغی یک بر صد میلیون میباشد؟
  3. آیا میدانستی بزرگترین مروارید دنیا، 6.4 کیلوگرم وزن دارد. این مروارید حدود هفتاد و یک سال پیش در فیلیپین از داخل یک صدف بسیار بزرگ در آورده شد.
  4. آیا میدانستید هزارپا، ده هزار نژاد متفاوت دارد و جالبتر اینکه هیچ کدام هزار پا ندارند وبیشترین پا را یک نوع نژادی دارد که در کالیفرنیا یافت میشود، تعداد پاهای آن به هفتصد و پنجاه تا میرسد؟
  5. آیا میدانستی که مونالیزا فاقد ابرو میباشد زیرا در دوران رنسانس تراشیدن ابرو مد بوده است
  6. آیا میدانستی که تقریبا نیمی از کل نشریات جهان در دو کشور آمریکا و کانادا منتشر میشود
  7. آیا میدانستی که نوعی کوسه دارای 3500 دندان می بـــاشد که از هیچ یک از آنها استفاده نمیکند؟
  8.  آیا میدانستی که بـدن انـســان برای حفظ تعادل خود در حـال ایستادن از سیصد عضلاستفاده میکند؟
  9. آیا میدانستی که یک موش کور قادر به حفر تونلی به طول 9 کیلومتر تنها در یک شب میباشد؟
  10. آیا میدانستی که اغلب ماتیکها حاوی فلسهای ماهی میباشند؟
  11. آیا میدانستی سرعت سریعترین حلزون 2.3 میلیمتر در ثانیه میباشد یعنی یک کیلومتر در پنج شبانه و روز؟
  12. آیا میدانستی که چـگـالـی زمـیـن از سیارات دیـگر منظومه شمسی بیشتر است؟
  13. آیا میدانستی که هر فرد هنـگام غــذا خـــوردن بطور مـتـوسط 295 بار عمل بلعیدن را انجام می دهد؟
  14. آیا میدانستی که خواب کمتر از 6 ساعت و بیشتر از 8 ساعت، خطر ابتلا به دیابت را افزایش میدهد؟
  15. آیا میدانستی که ریسک ابتلا به آنفلوانزای مرغی یک بر صد میلیون میباشد؟
  16. آیا میدانستی مساحت گروئلند برابر است با مجموع مساحت کشورهای انگلیس، اسپانیا، ایتالیا، بلژیک، سویس و آلمان ولی با این تفاوت که در این کشورها جمعا" سیصد و هفده میلیون نفر زندگی میکند ولی در گروئلند فقط پنجاه و هفت هزار نفر زندگی میکند؟
  17. آیا میدانستی طولانی ترین دوران حاملگی متعلق به فیل هندی هست که ششصد روز به طول میانجامد، بهتر است بدانید که دروان حاملگی کرگدن نیز به چهارصد و نود روز بطول می انجامد؟
  18. آیا میدانستی که پستانداران بغیر از انسان و میمون، رنگها را بدرستی تشخیص نمیدهند؟
  19. آیا میدانستی که اثر سیب در بیـدار نـگـهـداشتن افـراد در شـب بـیشـتر از قـهــوه و کافئین است؟ همه ما شنیده‌ایم که نوشابه‌های گازدار برای سلامتی مضر است،
     اما آیا می‌دانید:

20.    آیا می‌دانید:  در بسیاری از ایالتهای آمریکا، مامورین پلیس راه دو گالن کوکاکولا در صندوق‌عقب ماشینشان دارند تا در صورت تصادف رانندگی، خون را با کمک آن از جاده پاک کند

21.     آیا می‌دانید:  اگر تکه‌ای از گوشت گاو را در یک کاسه کوکاکولا قراردهید، پس از دو روز ناپدید می‌شود.

22.    آیا می‌دانید:  برای تمیز کردن توالت: یک قوطی کوکاکولا را داخل کاسه توالت بریزید و یک ساعت صبر کنید، سپس با آب پر فشاربشویید. اسید سیتریک موجود در کوکاکولا لکه‌ها را از سطوح چینی می‌زداید.

23.  آیا می‌دانید: :برای برطرف‌کردن لکه‌های زنگ از سپر آب‌کرم کاری شده اتومبیل: سپر را با یک تکه کاغذ (فویل) آلومینیوم مچاله‌شده آغشته به کوکاکولا بسایید.

24.   آیا می‌دانید:  برای تمیز کردن فساد قطبهای باتری اتومبیل: یک قوطی کوکاکولا را روی قطبها بریزید تا با غلیان کردن، آن را تمیز کند.

25.   آیا می‌دانید:  برای شل کردن پیچ و مهره‌های زنگ زده: تکه‌ای پارچه را که در کوکاکولا خیس شده است برای چند دقیقه بر روی پیچ و مهره قرار دهید.

26.   آیا می‌دانید:  برای پختن گوشت ران آبدار: یک قوطی کوکاکولا را داخل ماهی‌تابه خالی کنید، گوشت را لای کاغذ آلومینیوم بپیچید; و داخل ماهی‌تابه بپزید. سی دقیقه قبل از اتمام پخت، کاغذ آلومینیوم را باز کنید، و آب گوشت را با کوکاکولای داخل ماهی‌تابه مخلوط کنید تا سس قهوه‌ای رنگ عالی‌ای به دست آید.

27.  آیا می‌دانید:  برای پاک کردن چربی از لباسها: یک قوطی کوکاکولا را داخل ماشین‌لباسشویی پر از لباسهای چرب خالی کنید، پودر لباسشویی اضافه کنید و ماشین را روی دور عادی روشن کنید. کوکاکولا به تمیز شدن لکه‌های چربی کمک می‌کند.

28.  آیا می‌دانید:  کوکاکولا همچنین بخار آب را از روی شیشه جلوی اتومبیل تمیز می‌کند. (در مناطق سرد و مرطوب، مثل Midwest درشمال ایالات متحده آمریکا، گاهی اوقات شیشه جلوی اتومبیل از بیرون بخار می‌کند که با برف‌پاک‌کن پاک نمی‌شود.
و جهت اطلاع شما:

29.    آیا می‌دانید:  ماده موثر کوکاکولا اسید فسفریک با PH برابر2.8 است. اسید فسفریک ناخن را در مدت حدود ? روز حل می‌کند. همچنین کلسیم را از استخوانها می‌زداید و عامل اصلی افزایش روز‌آفزون پوکی استخوان است.




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


دوشنبه 87 اردیبهشت 2 :: 11:33 عصر ::  نویسنده : تقی عابدی

چهل حدیث

قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراءُ(علیها السلام) :

موقعیت اهل بیت در نزد خدا
« وَاحْمَدُوا الَّذى لِعَظمَتِهِ وَ نُورِهِ یَبْتَغى مَنْ فِى السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ، وَ نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أَنـْبِیائِهِ.»
خدایى را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش، هر که در آسمانها و زمین است به سوى او وسیله مىجوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبى و وارث پیامبرانش هستیم.
2- حرمت مست کننده ها
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): یا حَبیبَةَ أَبیها کُلُّ مُسْکِر حَرامٌ، و کُلُّ مُسْکِر خَمْرٌ.
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به من فرمود:اى دوستِ پدر! هر مست کننده اى حرام است، و هر مست کننده اى خمر است.
3- بهترین زنان کیستند؟
قالَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) فى وَصْفِ ما هُوَ خَیْرٌ لِلنِّساءِ: خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لایَرینَ الرِّجالَ، وَ لا یَرَوْ نَهُنَّ.
حضرت در وصف این که بهترین چیز براى زنان چیست، فرموده اند: این که زنان، مردان را نبینند، و مردان هم زنان را نبینند.
4- نتیجه عبادت خالص
عَنْ فاطِمَةَالزَّهْراءِ(علیها السلام) :« مَنْ أَصْعَدَ إِلَىاللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ أَهْبَطَ اللّهُ إِلَیْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.»
هر که عبادت خالصش را به سوى خدا بالا فرستد، خداوند متعال برترین بهره و سودش را به سوى او پایین فرستد.
5- فاطمه در مقام شکوه از دو خلیفه
«قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراءُ(علیها السلام) لِلاَْوَّلَیْنِ:أَرَأَیْتُکُما إِنْ حَدَّثْتُکُما عَنْ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): تَعْرِفانِهِ وَ تَفْعَلانِ بِهِ؟ قالا نَعَمْ. فَقالَتْ: نَشَدْتُکُمَا اللّهُ أَلَمْ تَسْمَعا رَسُولَ اللّهِ یَقُولُ:«رِضا فاطِمَةَ مِنْ رِضاىَ، وَ سَخَطُ فاطِمَةَ مِنْ سَخَطى، فَمَنْ أَحَبَّ فاطِمَةَ إِبْنَتى فَقَدْ أَحَبَّنى، وَ مَنْ أَرْضى فاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضانى، وَ مَنْ أَسْخَطَ فاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنى»؟ قالا نَعَمْ، سَمِعْناهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم)، فَقالَتْ: فَإِنّى أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ أَنَّکُما أَسْخَطْتُمانى وَ ما أَرْضَیْتُمانى وَ لَئِنْ لَقیتُ النَّبِىَّ لاََشْکُوَنَّکُما إِلَیْهِ.»
حضرت زهرا(علیها السلام) خطاب به خلیفه اوّل و دوّم فرمود:آیا اگر حدیثى را از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کنم به آن عمل خواهید کرد؟ گفتند: آرى.
فرمودند: شما را به خدا آیا نشنیده اید که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرموده اند:«خشنودى فاطمه خشنودى من، و خشم فاطمه خشم من است، هر که دخترم فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر که فاطمه را خشنود سازد مرا خشنود ساخته، و هر که فاطمه را خشمگین نماید مرا خشمگین نمود هاست»؟ گفتند: آرى، چنین حدیثى را از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) شنیدهایم.
فرمود: من هم خدا و فرشتگان را گواه مىگیرم که شما دو نفر مرا خشمگین نمودید و خشنودم نساختید، و چون پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را ملاقات نمایم حتماً از شما به او شکایت خواهم نمود.
6- بدترین امّت
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم)، شِرارُ أُمَّتى الَّذینَ غَذُّوا بِالنَّعِیم، الَّذینَ یَأکُلُونَ أَلْوانَ الطَّعامِ، وَ یَلْبَسُونَ أَلوانَ الثِّیابِ وَ یَتَشَدَّقُونَ فِى الْکَلامِ.
بدترین امّت من کسانى هستند که: از انواع نعمتها تغذیه مىکنند و خوراکى هاى رنگارنگ مىخورند، و لباسهاى گوناگون مىپوشند، و هر چه بخواهند مىگویند.
7- نزدیکترین اوقات زن به خدا
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: سَأَلَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم)أَصْحابَهُ عَنِ الْمَرْأَةِ ماهِىَ؟ قالُوا: عَوْرَةٌ، قالَ: فَمَتى تَکُونُ أَدْنى مِنْ رَبِّها؟ فَلَمْ یَدْرُوا.
فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) ذلِکَ قالَتْ: أَدْنى ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِها.
فَقالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّى.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن ناموس است.
فرمود: زن چه موقع به خدایش نزدیکتر است؟ اصحاب نتوانستند جواب گویند.
چون این سخن به گوش فاطمه(علیها السلام)رسید، فرمود: نزدیکترین اوقات زن به خداى خود هنگامى است که در کُنج خانه خود باشد.
پس از این جواب، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: حقّا که فاطمه پاره تن من است.
8- نتیجه صلوات بر زهرا(علیها السلام)
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) یا فاطِمَةُ مَنْ صَلّى عَلَیْکِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بى حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به من گفت: اى فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد، خداوند او را بیامرزد و به من، در هر جاى بهشت باشم، ملحق گرداند.
9- على(علیه السلام)، رهبر و پیشوا
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: إِنَّ النَّبِىَّ(علیها السلام) قالَ:«مَنْ کُنْتُ وَلِیَّهُ فَعَلِىٌّ وَلِیُّهُ، وَ مَنْ کُنْتُ إِمامَهُ فَعَلِىٌّ إِمامُهُ».
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:هر که من سرپرست اویم، پس على سرپرست اوست و هر که را من رهبر اویم، پس على رهبر اوست.
10- حجاب فاطمه
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: یا رَسُولَ اللّهِ إِنْ لَمْ یَکُنْ یَرانى فَأَنَا أَراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الرّیحَ.
فَقالَ النَّبِىُّ(صلى الله علیه وآله): أَشْهَدُ أَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنّى.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) همراه با مرد نابینایى به خانه فاطمه(علیها السلام) آمد، بلافاصله فاطمه(علیها السلام)خود را کام پوشاند.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: چرا خود را پوشاندى با این که او تو را نمىبیند؟ فاطمه(علیها السلام) فرمود: اى پیامبر خدا! اگر او مرا نمىبیند، من که او را مىبینم و او بوى مرا حس مىکند! پیامبر اکرم فرمود: گواهى مىدهم که تو پاره دل منى.
11- دستور العملى جامع
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: دَخَلَ عَلَىَّ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ قَدْ إِفْتَرَشْتُ فِراشى لِلنَّوْمِ، فقالَ: یا فاطِمَةُ لا تَنامى إلاّ وَ قَدْ عَمِلْتِ أَرْبَعَةً:خَتَمْتِ القُرآنَ، وَ جَعَلْتِ الاَْنـْبِیاءَ شُفَعائَکِ، وَ أَرْضَیْتِ الْمُؤْمِنینَ عَنْ نَفْسِکِ، وَ حَجَجْتِ وَ اعْتَمَرْتِ، قالَ هذا وَ أَخَذَ فِى الصَّلوةِ، فَصَبَرْتُ حَتّى أَتَمَّ صَلاتَهُ، قُلتُ: یا رَسُولَاللّهِ أَمَرْتَ بِأَرْبَعَة لا أَقْدِرُ عَلَیْها فى هذَا الْحالِ! فَتَبَسَّمَ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ قال:إِذا قَرَأْتِ قُل هُوَ اللّهُ أَحَدٌ ثَلاثَ مَرّات فَکَأنَّکِ خَتَمْتِ القُرْآنَ، وَ إِذا صَلَّیْتِ عَلَىَّ وَ عَلَى الاَْنـْبِیاءِ قَبْلى کُنّا شُفَعاءَکِ یَوْمَ الْقِیمَةِ، وَ إِذا اسْتَغْفَرْتِ لِلْمُؤْمِنینَ رَضُوا کُلُّهُمْ عَنْکِ، وَ إِذا قُلْتِ: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا إِلَهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ أَکْبَرُ، فَقَدْ حَجَجْتِ وَ اعْتَمَرْتِ.
در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بر من وارد شد، فرمود:اى فاطمه! نخواب مگر آن که چهار کار را انجام دهى: قرآن را ختم کنى، و پیامبران را شفیعت گردانى، و مؤمنین را از خود راضى کنى، و حجّ و عمره اى را به جا آورى.
این را فرمود و شروع به خواندن نماز کرد، صبر کردم تا نمازش تمام شد، گفتم: یا رسول اللّه! به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم! آن حضرت تبسّمى کرد و فرمود:چون قل هو اللّه را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کردهاى، و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود، و چون براى مؤمنین استغفار کنى، آنان همه از تو راضى خواهند شد، و چون بگویى: سُبحانَ اللّه وَ الحَمدُ للّه وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اکبرُ، حجّ و عمره اى را انجام دادهاى.
12- رضایت شوهر
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): وَیْلٌ لاِمْرَأَة أَغْضَبَتْ زَوْجَها وَ طُوبى لاِمْرَأَة رَضِىَ عَنْها زَوْجُها.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: واى به حال زنى که شوهرش را خشمگین سازد، و خوشا به حال زنى که شوهرش از او خشنود باشد.
13- ثواب انگشتر عقیق
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقیقِ لَمْ یَزَلْ یَرى خَیْرًا.
کسى که انگشتر عقیق به دست کند، همیشه خیر مىبیند.
14- على(علیه السلام)، بهترین داور
قالَتْ فاطِمَةُالزَّهراءُ(علیها السلام) عَنْ أَبیها(صلى الله علیه وآله وسلم) قالَ: إِنَّ نَفَرًا مِنَ الْمَلائِکَةِ تَشاجَرُوا فى شَىْء فَسَأَلُوا حَکَمًا مِنَ الاْدَمِیّینَ، فَأَوْحَى اللّهُ تَعالى إلَیْهِمْ أَنْ تَخَیَّرُوا، فَاخْتارُوا عَلِىَّ بْنَ أَبیطالب.
گروهى از فرشتگان درباره چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند، حاکم و داورى را از بنىآدم تقاضا کردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خودتان انتخاب کنید و آنان على ابن ابیطالب(علیه السلام) را برگزیدند.

1-     
15- زنان دوزخى
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) ... یا بِنْتى أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِها فَإِنَّها کانَتْ لا تُغَطّى شَعْرَها مِنَ الرِّجالِ، وَ أَمـَّا الْمُعَلَّقَةُ بِلِسانِها فَإِنَّها کانَتْ تُؤْذى زَوْجَها،... وَ أَمَّا الَّتى کانَ رَأْسُها رَأْسَ خِنْزیر، وَ بَدَنُها بَدَنَ الْحِمارِ فَإِنَّها کانَتْ نَمّامَةً کَذّابَةً.
وَ أَمَّا الَّتى کانَتْ عَلى صُورَةِ الکَلْبِ فَإِنَّها کانَتْ قینَةً نَوّاحَةً حاسِدَةً.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) (درباره مشاهدات خود از عذاب دوزخیان در شب معراج) فرمود: دخترم! امّا زنى که به مویش آویخته شده بود ، کسى بود که مویش را از مردان نمىپوشانید، و آن که به زبانش آویزان بود، زنى بود که شوهرش را آزار مىداد... و آن که سرش سرِ خوک و بدنش بدنِ الاغ بود، زنى بود که سخنچین و دروغگو بود، و آن که صورتش به شکل سگ بود، زنى بود که آواز مىخواند و نوحه سرایى مىکرد و حسد مىورزید.
16- شرایط روزه دار
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: ما یَصْنَعُ الصّائِمُ بِصِیام إِذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ.
روزه دار چون زبانش و گوشش و چشمش و اعضایش را [از حرام ]نگه ندارد، روزه دار نیست.
17- داناترین و نخستین مسلمان
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): زَوْجُکِ أَعْلَمُ النّاسِ عِلْمًا، وَ أَوَّلُهُمْ سِلْمًا، وَ أَفْضَلُهُمْ حِلْمًا.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به من فرمودند: شوهر تو در دانش، داناترین مردم و نخستین مرد مسلمان و در بردبارى، برترین مردم است.
18- کمک به ذرارى پیامبر
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم): أَیُّما رَجُل صَنَعَ إِلى رَجُل مِنْ وُلْدى صَنیعَةً فَلَمْ یُکافِئْهُ عَلَیْها، فَأَنَا الْمُکافِئُ لَهُ عَلَیْها.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر کسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر آن کار پاداشى نگیرد، من پاداش دهنده او خواهم بود.
19- على و شیعیان
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: إِنَّ أَبى(صلى الله علیه وآله وسلم) نَظَرَ إِلى عَلِىٍّ(علیه السلام) وَ قالَ: هذا وَ شیعَتُهُ فِى الْجَنَّةِ.
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام) نگریست و فرمود: این شخص و پیروانش در بهشت اند.
20- شیعه على در قیامت
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: إِنَّ رَسُولَاللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) قالَ لِعَلِىٍّ(علیه السلام) : یا أَبَاالْحَسَنِ أَما إِنَّکَ وَ شیعَتُکَ فِى الْجَنَّةِ.
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام) فرمود: اى اباالحسن! آگاه باش که تو و پیروانت در بهشت هستید.
21- قرآن و عترت در آخرین سخن پیامبر
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: سَمِعْتُ أَبى رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) فى مَرَضِهِ الَّتى قُبِضَ فیهِ یَقُولُ ـ و قَدِ امْتَلاََتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحابِهِ ـ أَیُّهَا النّاسُ یُوشِکُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضًا یَسیرًا، وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَیْکُمْ، أَلا إِنّى مُخَلِّفٌ فیکُم کِتابَ رَبّى عَزَّوَجَلَّ وَ عِتْرَتى أَهْلَ بَیْتى.
ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِىٍّ فقالَ: هذا عَلِىٌّ مَع الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِىٍّ لا یَفْتَرِقانِ حَتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَأَسْئَلُکُمْ مَا تَخْلُفُونى فیهِما.
از پدرم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در هنگام مرضى که به سبب آن از دنیا رفت ـ و در حالى که خانه، مملوّ از اصحاب بود ـ شنیدم که فرمود:اى مردم! نزدیک است که به آسانى از میان شما رخت بربندم، و به تحقیق سخنى که عذر را بر شما تمام کند پیش فرستادم.
بدانید که من در میان شما، کتاب پروردگارم و عترتم، اهل بیتم را بر جاى مىگذارم.
آن گاه دست على را گرفت و فرمود : این على با قرآن است و قرآن با على است، از هم جدا نمىشوند تا هر دو در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
من در قیامت از شما از آنچه درباره این دو پس از من انجام دهید، خواهم پرسید.
22- شستن دستها
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم)، لا یَلُومَنَّ إِلاّ نَفْسَهُ مَنْ باتَ وَ فى یَدِهِ غَمَرٌ.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: سرزنش نکند جز خود را، کسى که شب کند، در حالى که دستش چرب و بدبو باشد.
23- نتیجه گشاده رویى
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: أَلْبِشْرُ فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبِهِ الْجَنَّةَ.
گشاده رویى در چهره مؤمن براى صاحبش، بهشت را سبب مىشود.
24- رنج خانه دارى
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: یا رَسُولَ اللّهِ لَقَدْ مَجَلَتْ یَداىَ مِنَ الرَّحى، أَطْحَنُ مَرَّةً، وَ أَعْجَنُ مَرَّةً.
اى رسول خدا! دو دستم از سنگ آسیا پینه بسته، یک بار آرد مىکنم و یک بار خمیر مىسازم.
25- زیان بخل
« عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ لی رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): إِیّاکِ وَ الْبُخْلَ، فَإِنَّهُ عاهَةٌ لا تَکُونُ فى کَریم. إِیّاکِ وَ الْبُخْلَ فَإِنَّهُ شَجَرَةٌ فِى النّارِ، وَ أَغْصانُها فِى الدُّنْیا، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ أَغْصانِها أَدْخَلَهُ النّارَ.»
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: از بخل ورزیدن بپرهیز، زیرا که بخل آفتى است که در شخص بزرگوار نیست.
از بخل بپرهیز، زیرا که آن درختىاست در آتش دوزخ که شاخه هایش در دنیاست، هر که به شاخه اى از شاخه هایش درآویزد، داخل جهنّمش گردانَد.
26- نتیجه سخاوت
«عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): وَ عَلَیْکِ بِالسَّخاءِ، فَإِنَّ السَّخاءَ شَجَرَةٌ مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ، أَغْصانُها مُتَدَلِیَّةٌ إِلَى الاَْرْضِ، فَمَنْ أَخَذَ مِنْها غُصْنًا قادَهُ ذلِکَ الْغُصْنُ إِلَى الْجَنَّةِ.»
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) به من گفت: بر تو باد سخاوت ورزیدن، زیرا که سخاوت درختى از درختان بهشت است که شاخه هایش به زمین آویخته است، هر که شاخه اى از آن را بگیرد، او را به سوى بهشت مىکشاند.
27- نتیجه سلام و تحیّت بر رسول خدا و دخترش زهرا
« عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ لی أَبى وَ هُوَ ذاحَىٍّ: مَنْ سَلَّمَ عَلَىَّ وَ عَلَیْکِ ثَلاثَةَ أَیّام فَلَهُ الْجَنَّةُ.»
پدرم در زمان حیاتش به من فرمود:هر که بر من و تو تا سه روز تحیّت و سلام بفرستد، بهشت بر او واجب گردد.
28- خنده اسرار آمیز
«لَمّا مَرِضَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) دَعَا ابْنَتَهُ فاطِمَةَ فَسارَّها، فَبَکَتْ، ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَتْ، فَسَأَلْتُها عَنْ ذلِکَ، فَقالَتْ: أَمّا حَینَ بَکَیْتُ فَإِنَّهُ أَخْبَرَنى أَنَّهُ مَیِّتٌ، فَبَکَیْتُ، ثُمَّ أَخْبَرَنى أَنّى أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِکْتُ.»
هنگامى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مریض شد، دخترش فاطمه را نزد خود خواند و در گوش او سخن گفت.
فاطمه(علیها السلام) گریه کرد، مجدّداً رسول خدا با او نجوا کرد، فاطمه(علیها السلام) خندید.
عایشه گوید: در این باره از حضرت زهرا(علیها السلام) پرسیدم، فرمود: چون پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مرگش را به من خبر داد، گریستم، پس از گریه ام به من خبر داد که نخستین کسى که او را ملاقات کند من هستم، در نتیجه خندیدم.
29- پیامبر، پدر فرزندان زهرا
«عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: قالَ النَّبِىُّ(صلى الله علیه وآله وسلم): إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ ذُرِّیَّةَ کُلِّ بَنى أُمٍّ عَصَبَةً یَنْتَمُونَ إِلَیْها إِلاّ وُلْدَ فاطِمَةَ(علیها السلام)فَأَنـَا وَلیُّهُمْ وَ أَنـَا عَصَبَتُهُمْ.»
فاطمه(علیها السلام) از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود:همانا خداوند عَزَّ وَ جَلَّ ذرّیّه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خویشاوندى قرار داده که به وسیله آن ذرّیّه به او منسوب مىشوند، مگر فرزندان فاطمه(علیها السلام)که من سرپرست و خویشاوند آنها هستم [و به من منسوب مىشوند].
30- خوشبخت واقعى
«عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): هذا جَبْرَئیلُ(علیه السلام)یُخْبِرُنى: إِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ، مَنْ أَحَبَّ عَلِیًّا فى حَیاتى وَ بَعْدَ وَفاتى.»
فاطمه(علیها السلام) از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود: این جبرئیل(علیه السلام)است که مرا خبر مىدهد: همانا خوشبخت، تمام خوشبخت و خوشبخت واقعى، کسى است که على را، در زندگىام و پس از مرگم، دوست داشته باشد.
31- پیامبر در جمع اهل بیت
«عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: دَخَلْتُ عَلى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) فَبَسَطَ ثَوْبًا وَ قالَ لی: إِجْلِسی عَلَیْهِ، ثُمَّ دَخَلَ الْحَسَنُ فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَها، ثُمَّ دَخَلَ الحُسَیْنُ فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَهُما، ثُمَّ دَخَلَ عَلِىٌّ(علیه السلام) فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَهُمْ، ثُمَّ أَخَذَ بِمَجامِعِ الثَّوْبِ فَضَمَّهُ عَلَیْنا ثُمَّ قالَ: أَلّلهُمَّ هُمْ مِنّى وَ أَنَا مِنْهُمْ أَلّلهُمَّ ارْضِ عَنْهُمْ کَما أَنّى عَنْهُمْ راض.»
بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشین، در این وقت حسن(علیه السلام) آمد، فرمود: نزد مادرت بنشین، بعداً حسین(علیه السلام)آمد. فرمود: با اینها بنشین. پس على(علیه السلام)آمد. فرمود: تو نیز با اینان بنشین، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت. فرمود: خدایا! اینها از من اند و من از اینهایم، خدایا! از اینان راضى باش، همان طور که من از اینها راضىام.
32- دعاى پیامبر در وقت ورود و خروج از مسجد
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: کانَ النَّبِىُّ إِذا دَخَلَ الْمَسْجِدَ یَقُول: «بِسْمِ اللّهِ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ اغْفِرْ ذُنُوبى وَ افْتَحْ لى أَبْوابَ رَحْمَتِکَ».
وَ إِذا خـَرَجَ یَقـُولُ: «بِسْـم اللّـهِ، أَللّهُمَّ صَـلِّ عَلى مُحَمَّد وَاغْفِرْ ذُنُوبى وَ افْتَحْ لى أَبْوابَ فَضْلِکَ».
فاطمه(علیها السلام) فرموده است: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) چون داخل مسجد مىشد مىفرمود: «به نام خدا، خدایا بر محمّد درود فرست و گناهانم را بیامرز و درهاى رحمتت را برایم باز کن!» و چون خارج مىشد مىفرمود: «به نام خدا، خدایا بر محمّد درود بفرست و گناهانم را بیامرز و درهاى بخششت را برایم باز کن!»
33- سحر خیزى
«عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: مَرَّ بى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ أَنـَا مُضْطَجَعَةٌ مُتَصَبَّحَةٌ فَحَرَّکَنى بِرِجْلِهِ وَ قالَ یا بُنَیَّةُ قُومى فَاشْهَدى رِزْقَ رَبِّکِ وَ لا تَکُونى مِنَ الْغافِلینَ، فَإِنَّ اللّهَ یُقَسِّمُ أَرْزاقَ النّاسِ ما بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلى طُلُوعِ الشَّمْسِ.»
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بر من گذشت، در حالى که در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پایش تکان داد و فرمود: دخترم! برخیز شاهد رزق و روزى پروردگارت باش و از غافلان مباش، زیرا که خداوند روزى هاى مردم را بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب تقسیم مىکند.
34- مریض در پناه خدا
«عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ النَّبِىُّ(صلى الله علیه وآله وسلم): إِذا مَرِضَ الْعَبْدُ أَوْحَى اللّهُ إِلى مَلائِکَتِهِ أَنِ ارْفَعُوا عَنْ عَبْدِىَ الْقَلَمَ مادامَ فى وَثاقى، فَإِنّى أَنـَا حَبَسْتُهُ حَتّى أَقْبَضَهُ أَوْ أُخَلِّىَ سَبیلَهُ. کانَ أَبى یَقُولُ: أَوْحَى اللّهُ إِلى مَلائِکَتِهِ أُکْتُبُوا لِعَبْدى أَجْرَ ما کانَ یَعْمَلُ فى صِحَّتِهِ.»
فاطمه(علیها السلام) فرموده است: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: چون بنده خدا بیمار گردد، خداوند به فرشتگانش وحى مىکند: قلم تکلیف را از بنده ام ـ تا وقتى که در عهد و پیمان من است ـ بردارید، زیرا خودم او را بازداشت نموده تا جانش را بگیرم یا آزادش گذارم. پدرم مىفرمود: خداوند به فرشتگانش وحى فرستاد که براى بنده بیمارم پاداش کارهایى را که در وقت سلامتش انجام مىداد، بنویسید.
35- نرمخویى در مقابل دیگران و احترام به زنان
عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله علیه وآله وسلم): خِیارُکُمْ أَلْیَنُکُمْ مَناکِبَهُ وَ أَکْرَمُهُمْ لِنِسائِهِمْ.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده است: بهترین شما نرمخوترین شما به اطرافیان و بزرگوارترین شما به زنان است.
36- پاداش آزادى بردگان
«عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): مَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً مُؤْمِنَةً کانَ لَهُ بِکُلِّ عُضْو مِنْها فَکاکُ عُضْو مِنَ النّارِ.»
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :هر که بنده مؤمنى را آزاد کند، به اِزاى هر عضوى از آن بنده، عضوى از او از آتش جهنّم آزاد گردد.
37- زمان استجابت دعا
«عَنْ أَبیها رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) قالَتْ: قالَ: إِنَّ فِى الْجُمُعَةِ لَساعَةً لا یُوافِقُها عَبْدٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللّهَ تَعالى فیها خَیْرًا إِلاّ أَعْطاهُ إِیّاهُ، إِذا تَدَلّى نِصْفُ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ.»
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : در روز جمعه ساعتى است که بنده مسلمان در آن وقت چیزى از خدا نخواهد مگر آن که خداوند به او عطا گرداند، و آن وقتى است که نیمه خورشید به سوى مغرب نزدیک گردد.
38- سستى در نماز
«عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: سَأَلْتُ أَبى رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) لِمَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ.
قال(صلى الله علیه وآله وسلم): مَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ إِبْتَلاهُ اللّهُ بِخَمْسَ عَشَرَةَ خَصْلَةً:یَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَکَةَ مِنْ عُمْرِهِ، وَ یَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَکَةَ مِنْ رِزْقِهِ، وَ یَمْحُوا اللّهُ عَزَّوَجَلَّ سیماءَ الصّالِحینَ مِنْ وَجْهِهِ، وَکُلُّ عَمَل یَعْمَلُهُ لا یُوجَرُ عَلَیْهِ، وَ لا یَرْتَفِعُ دُعاؤُهُ إِلىَ السَّماءِ، وَ لَیْسَ لَهُ حَظٌّ فى دُعاءِ الصّالِحینَ، وَ أَنّهُ یَمُوتُ ذَلیلاً، وَ یَمُوتُ جائِعًا، وَ یَمُوتُ عَطْشانًا، فَلَوْ سُقِىَ مِنْ أَنْهارِ الدُّنْیا لَمْ یُرْوَ عَطَشُهُ، وَ یُوَکِّلُ اللّهُ مَلَکًا یَزْعَجُهُ فى قَبْرِهِ، وَ یَضیقُ عَلَیْهِ قَبْرُهُ وَ تَکُونُ الظُّلْمَةُ فى قَبْرِهِ، وَ یُوَکِّلُ اللّهُ بِهِ مَلَکًا یَسْحَبُهُ عَلى وَجْهِهِ، وَ الْخَلائِقُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ، وَ یُحاسَبُ حِسابًا شَدیدًا، وَ لا یَنْظُرُ اللّهُ إِلَیْهِ وَ لا یُزَکّیهِ وَ لَهُ عَذابٌ أَلیمٌ.»
از پدرم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)درباره مردان و زنانى که در نمازشان سستى و سهل انگارى مىکنند، پرسیدم.
آن حضرت فرمودند: هر زن و مردى که در امر نماز، سستى و سهل انگارى داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مىگرداند:1ـ خداوند، برکت را از عمرش مىگیرد،2ـ خداوند، برکت را از رزق و روزىاش مىگیرد،3ـ خداوند، سیماى صالحین را از چهره اش محو مىکند،4ـ هر کارى که بکند بدون پاداش خواهد ماند،5ـ دعایش مستجاب نخواهد شد،6ـ برایش بهره اى از دعاى صالحین نخواهد بود،7ـ ذلیل خواهد مُرد،8ـ گرسنه جان خواهد داد،9ـ تشنه کام خواهد مرد، به طورى که اگر با همه نهرهاى دنیا آبش دهند، تشنگىاش برطرف نخواهد شد،10ـ خداوند، فرشته اى را برمىگزیند تا او را در قبرش ناآرام سازد،11ـ قبرش را تنگ گرداند،12ـ قبرش تاریک باشد،13ـ خداوند فرشته اى را برمىگزیند تا او را به صورتش به زمین کشد، در حالى که خلایق به او بنگرند،14ـ به سختى مورد محاسبه قرار گیرد،15ـ و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابى دردناک باشد.
39- شکست ظالم
« عَنْها(علیها السلام) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم): مَا الْتَقى جُنْدانِ ظالِمانِ إِلاّ تَخَلَّى اللّهُ مِنْهُما، فَلَمْ یُبالِ أَیُّهُما غَلَبَ، وَ مَا الْتَقى جُنْدانِ ظالِمانِ إِلاّ کانَتِ الدّائِرَةُ عَلى أَعْتاهُما.»
فاطمه(علیها السلام) فرمود: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده است: دو سپاه ستمگر به هم نرسند، مگر آن که خداوند آن دو را به حال خود واگذارد، و باکى نداشته باشد که کدام یک پیروز گردد.
و دو سپاه ستمگر به هم نرسند، مگر آن که هزیمت و شکست از آنِ سپاه ظالمتر باشد.
40- بخشى از خطبه زهرا(علیها السلام)
قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهراءُ(علیها السلام) فى خُطْبَتِهَا المَعْرُوفَةُ:حضرت زهرا(علیها السلام) در آن سخنرانى معروفش در مسجد فرمود:
ـ جَعَلَ اللّهُ الاِْیمانَ تَطْهیرًا لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ : خداوند ایمان را براى تطهیر شما از شرک قرار داد،
ـ وَ الصَّلاةَ تَنْزیهًا لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ: و نماز را براى پاک شدن شما از تکبّر،
ـ وَ الزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِى الرِّزْقِ: و زکات را براى پاک کردن جان و افزونى رزقتان،
ـ وَ الصِّیامَ تَثْبیتًا لِلاِْخْلاصِ : و روزه را براى تثبیت اخلاص،
ـ وَ الْحَجَّ تَشْییدًا لِلدّینِ : و حجّ را براى قوّت بخشیدن دین،
ـ وَ الْعَدْلَ تَنْسیفاً لِلْقُلُوبِ : و عدل را براى پیراستن دلها،
ـ وَ إِطاعَتَنا نِظامًا لِلْمِلَّةِ : و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملّت،
ـ وَ إِمامَتَنا أَمانًا لِلْفُرْقَةِ :و امامت ما را براى در امان ماندن از تفرقه،
ـ وَ الْجِهادَ عِزًّا لِلاِْسْلامِ :و جهاد را براى عزّت اسلام،
ـ وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلىَ اسْتیجابِ الاَْجْرِ :و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،
ـ وَ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ :و امر به معروف را براى مصلحت و منافع همگانى،
ـ وَ بِرَّ الْوالِدَیْنِ وِقایَةً مِنَ السُّخْطِ :و نیکى کردن به پدر و مادر را سپر نگهدارى از خشم،
ـ وَ صِلَةَ الاَْرْحامِ مَنْماةً لِلْعَدَدِ : و صلهارحام را وسیله ازدیاد نفرات،
ـ وَ الْقِصاصَ حَقْنًا لِلدِّماءِ : و قصاص را وسیله حفظ خونها،
ـ وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضًا لِلْمَغْفِرَةِ : و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت قرار گرفتن،
ـ وَ تَوْفِیَةَ الْمَکاییلِ وَ الْمَوازینِ تَغْییرًا لِلْبَخْسِ : و به اندازه دادن ترازو و پیمانه را براى تغییر خوى کمفروشى،
ـ وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهًا عَنِ الرِّجْسِ : و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از پلیدى،
ـ وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجابًا عَنِ اللَّعْنَةِ : و دورى از تهمت را براى محفوظ ماندن از لعنت،
ـ وَ تَرْکُ السَّرِقَةِ إِیجابًا لِلْعِفَّةِ : و ترک سرقت را براى الزام به پاکدامنى،
ـ وَ حَرَّمَ الشِّرْکَ إِخْلاصًا لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ : و شرک را حرام کرد براى اخلاص به پروردگارى او،
ـ فَاتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون بنابراین، از خدا آن گونه که شایسته است بترسید و نمیرید، مگر آن که مسلمان باشید،
ـ وَ أَطیعُوا اللّهَ فیما أَمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهاکُمْ عَنْهُ و خدا را در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید،
ـ فَإِنَّهُ إِنَّما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ زیرا که «از بندگانش، فقط آگاهان، از خدا مىترسند.» (سوره فاطر آیه 28)

 منبع مطالب : http://www.erfan.ir/farsi/maesom/maesom.php?url=02.htm#link14





موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


دوشنبه 87 اردیبهشت 2 :: 11:31 عصر ::  نویسنده : تقی عابدی

نقش فاطمه(علیها السلام) در نبردهاى صدر اسلام

در طول 10 سال حکومت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در مدینه 27 یا 28 غزوه و 35 تا 90 سریّه در تاریخ ذکر شده است.
غزوه که جمع آن غزوات است به جنگ هایى گفته مىشود که شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، فرماندهى مستقیم آن را به عهده داشت و پا به پاى سربازان اسلام در معرکه جنگ حاضر و ناظرِ نبردها و مانورهاى نظامى بود.
سریّه که جمع آن سرایا است به جنگ هایى گفته مىشود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بى آن که خود در آن شرکت کند، گروهى را به فرماندهى شخصى به جبهه ها و مرزهاى کشور اسلامى، براى نبرد یا دفاع احتمالى، اعزام مىکرد.
گاهى برخى از این مأموریت هاى رزمى به خاطر فاصله زیاد جبهه ها از مدینه، حدود دو یا سه ماه به طول مىانجامید.
به تحقیق مىتوان گفت على(علیه السلام)در طول زندگى مشترکش با حضرت زهرا(علیها السلام) بیشتر اوقاتش را در میدانهاى جهاد یا مأموریّت هاى تبلیغى گذراند و در غیاب او همسر وفادارش فاطمه(علیها السلام)وظیفه اداره خانه و تربیت فرزندان را به عهده داشت و این کار را به نحوى شایسته انجام مىداد تا همسر رزمنده اش با خاطرى آسوده، وظیفه مقدّس جهاد را به انجام برساند.
در این مدّت، فاطمه(علیها السلام) به یارى خانواده هاى رزمندگان و شهیدان مىشتافت و با آنها اظهار همدردى مىکرد و گاهى هم، ضمن تشویق زنان امدادگر و آشنا ساختن آنان به وظایف خطیرشان، به مداواى جراحت محارم خویش مىپرداخت.
در جنگ اُحد، فاطمه(علیها السلام) همراه زنان به اُحد (در شش کیلومترى مدینه) رفت.
در این نبرد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به شدّت زخمى شد و على(علیه السلام) نیز جراحاتى برداشت.
فاطمه(علیها السلام)خون را از چهره پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مىشست و على(صلى الله علیه وآله وسلم) با سپر خود آب مىریخت.
هنگامى که فاطمه(علیها السلام) مشاهده کرد که خون بند نمىآید، قطعه حصیرى را سوزانید و خاکستر آن را بر زخم پاشید تا خون بند آمد.
آن روز پیامبر و على، شمشیرهاى خود را به فاطمه دادند تا آنها را بشوید.
در نبرد احد، حمزه سیّدالشهدا، عموى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به شهادت رسید.
پس از نبرد، «صفیّه» خواهر حمزه به اتّفاق فاطمه(علیها السلام) کنار پیکر مثله شده قرار گرفت و شروع به گریستن کرد، فاطمه(علیها السلام) نیز مىگریست و پیامبر هم با او گریه مىکرد و خطاب به حمزه مىفرمود: هیچ مصیبتى مثل مصیبت تو به من نرسیده است.
آن گاه خطاب به صفیّه و فاطمه فرمود: مژده باد که هم اکنون جبرئیل به من خبر داد که در آسمانهاى هفتگانه، حمزه شیر خدا و شیر رسول خداست.
پس از نبرد اُحد، فاطمه زهرا(علیها السلام) تا زنده بود، هر دو سه روز یک بار به زیارت شهداى احد مىرفت.
در نبرد خندق، فاطمه زهرا(علیها السلام) نانى را براى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) برد، پیامبر پرسید: این چیست؟ فاطمه(علیها السلام) پاسخ داد: نان پختم، دلم آرام نگرفت تا این که برایتان آوردم.
پیامبر فرمود: این اوّلین غذایى است که پس از سه روز در دهان مىگذارم.
در نبرد موته، جعفربن ابیطالب به شهادت رسید و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به خانه وى رفت و همسر و فرزندانش را دلدارى داد و از آنجا به خانه فاطمه(علیها السلام)رفت.
فاطمه مىگریست.
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: بر مثل جعفر باید گریه کنندگان بگریند.
سپس رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: براى خانواده جعفر غذایى تهیّه کنید، زیرا امروز آنها خود را فراموش کرده اند.
فاطمه زهرا(علیها السلام) در فتح مکّه نیز حضور داشت.
«امّ هانى»، خواهر على(علیه السلام)گوید: در روز فتح مکّه دو نفر از خویشان مشرک شوهرم را پناه دادم و هنوز آنها در خانه ام بودند که ناگهان برادرم على(علیه السلام)، در حالى که سواره و زرهپوش بود، پیدا شد و به طرف آن دو تن شمشیر کشید.
میان او و ایشان ایستادم و گفتم: اگر بخواهى آن دو را بکشى، باید مرا هم پیش از آنها بکشى! على(علیه السلام) بیرون رفت، در حالى که چیزى نمانده بود آنها را بکشد.
من خود را به خیمه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در بطحا رساندم و آن حضرت را پیدا نکردم، ولى فاطمه را دیدم و ماجرا را برایش گفتم.
دیدم فاطمه از همسر خود قاطعتر است.
او با تعجّب گفت: تو هم باید مشرکان را پناه دهى؟ در این هنگام رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) رسید و از حضرتش براى آن دو امان طلبیدم.
پیامبر به آنان امان داد، سپس به فاطمه فرمود که براى او آب فراهم کند تا شستشو نماید.
هنگامى که هند، همسر ابوسفیان، و دیگر زنان مشرکین براى اعلام پذیرش اسلام و بیعت به حضور پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) رسیدند، فاطمه(علیها السلام)، همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و گروهى از زنان عبدالمطّلب حضور داشتند.
در ماه رمضان سال دهم هجرى، على(علیه السلام) از سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) براى یک مأموریّت مهّم رزمى، تبلیغى و به فرماندهى سیصد سواره نظام به یمن، که در قلمرو حاکمیّت پیامبر بود، اعزام شد.
مأموریّت با موفقیّت کامل انجام گرفت و عدّه زیادى نیز به اسلام گرویدند.
على(علیه السلام) طىّ نامه اى گزارش کار خود را از یمن براى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرستاد.
پیامبر در پاسخ على(علیه السلام) امر فرمود که براى انجام مراسم حجّ، به موقع خود را به مکّه رسانَد، و پیک با این پیام به سوى على(علیه السلام) باز گشت.
پیامبر در ماه ذیقعده آن سال به مردم مدینه و قبایل مجاور اعلام کرد که قصد دارد حجّ را به جاى آورد و بدین ترتیب، عدّه زیادى براى سفر حجّ مهیّا شدند.
آن حضرت در روز 25 ذیقعده سال دهم هجرى قمرى از مدینه حرکت نمود و در ذوالحلیفه احرام بست.
همه همسران پیامبر نیز در این سفر همراه شدند، آنها به هودج ها سوار بودند، فاطمه(علیها السلام) نیز با آنان بود و در این سفر عبادى، مناسک حجّ را به دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)انجام مىداد.
على(علیه السلام) پس از گذشت سه ماه از مأموریت، در ایّام حجّ به مکّه رسید و در آنجا همسرش فاطمه زهرا(علیها السلام) را دید.
پس از مراسم با شکوه حجّةالوداع، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، هنگام بازگشت به مدینه در غدیرخم، در یک اجتماع صدهزار نفرى، على(علیه السلام) را به فرمان خداوند به امامت و جانشینى خود منصوب نمود.
با توجّه به حضور فاطمه زهرا(علیها السلام) در حجّةالوداع با اطمینان مىتوان گفت که آن حضرت در مراسم با شکوه غدیرخم حضور داشته است.

زهرا و آخرین لحظات زندگانى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)

بیمارى رسول خدا در روزهاى آخر عمرش شدّت یافت.
فاطمه(علیها السلام) در کنار بستر پیامبر، چهره نورانى و ملکوتى پدر را مىنگریست که از شدّت تب عرق مىریخت.
فاطمه در حالى که به پدر نگاه مىکرد به گریه افتاد، پیامبر نتوانست ناآرامى دخترش را تحمّل کند، در گوش او سخنى گفت که فاطمه آرام شد و لبخند زد.
لبخند زهرا(علیها السلام) در آن حال شگفت آور بود.
از او سؤال کردند که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)چه رازى را به او فرمود؟ پاسخ داد: تا پدرم زنده است رازش را فاش نمىکنم.
پس از رحلت پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) راز آشکار شد.
فاطمه گفت: پدرم به من فرمود: تو نخستین کس از اهل بیت من هستى که به من ملحق مىشوى، و از این رو شاد شدم.
در میان سخنان اندکى که از دختر گرامى رسول خدا در مجامع روایى فریقین نقل شده، چهل حدیث را، که هر یک درسى از فضیلت و فهم دین و حیا و دعوت به توحید است، برگزیدم، تا دل هاى حقجویان و جویندگان معارف خاندان نبوى و علوى بدان روشنى یابد و با الهام از این کلمات نورانى، چراغ حکمت و هدایت ولایت شبستان فاطمى را به هنگام تحیّر و ضلالت، در پیش پاى خود برافروخته و فروزان بینند.




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


دوشنبه 87 اردیبهشت 2 :: 11:30 عصر ::  نویسنده : تقی عابدی

دانش اندوزى فاطمه(علیها السلام)

فاطمه(علیها السلام) از همان آغاز، دانش را از سرچشمه وحى فرا گرفت.
آنچه را از اسرار و دانش ها، پدر براى او باز مىگفت، على(علیه السلام) مىنوشت و فاطمه آنها را گرد مىآورد که کتابى به نام مصحف فاطمه شد.

آموزش دیگران

فاطمه زهرا(علیها السلام) با بیان احکام و معارف اسلام، زنان را به وظایفشان آشنا مىساخت.
فضّه خدمتگزار فاطمه(علیها السلام)، که از شاگردان و پرورش یافتگان مکتب اوست در مدّت بیست سال جز با آیات قرآن سخنى نگفت و هر گاه قصد بیان مطلبى را داشت با آیه اى متناسب از قرآن، منظور خویش را بیان مىکرد.
فاطمه(علیها السلام) نه تنها از فراگرفتن دانش خسته نمىشد، بلکه در یاد دادن مسائل دین به دیگران از حوصله و پشتکار فراوانى برخوردار بود.
روزى زنى نزد او آمد و گفت: مادرى پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهى کرده و مرا فرستاده تا از شما مسأله اى بپرسم.
زهرا(علیها السلام) سؤال او را پاسخ فرمود.
زن براى بار دوم و سوم آمد و مسأله پرسید و پاسخ شنید، این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوى بزرگوار، سؤال وى را پاسخ فرمود.
زن از رفت و آمدهاى پى در پى شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمىاندازم.
فاطمه(علیها السلام) فرمود: باز هم بیا و سؤالهایت را بپرس، تو هر قدر سؤال کنى من ناراحت نمىشوم، زیرا از پدرم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)شنیدم که فرمود: روز قیامت علماى پیرو ما محشور مىشوند و به آنها به اندازه دانششان خلعت هاى گرانبها عطا مىگردد و اندازه پاداش به نسبت میزان تلاشى است که براى ارشاد و هدایت بندگان خدا نمودهاند.

عبادت فاطمه(علیها السلام)

حضرت زهرا(علیها السلام) بخشى از شب را به عبادت مشغول مىشد.
آن قدر نمازهاى شب او طولانى مىشد و بر روى پاهایش مىایستاد که پایش ورم مىکرد.
حسن بصرى متوفّاى 110 هجرى گوید: هیچ کس در میان امّت از نظر زهد و عبادت و پارسایى از فاطمه(علیها السلام)والاتر نبود.

گردن بند با برکت

روزى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در مسجد نشسته بود و اصحاب به دورش حلقه زده بودند.
پیر مردى با لباسهاى ژولیده و حالتى رقّت بار از راه رسید، ضعف و پیرى توان را از او ربوده بود، پیامبر به سویش رفت و جویاى حالش شد.
آن مرد پاسخ داد: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، فقیرى پریشان حالم، گرسنه ام مرا طعام ده، برهنه هستم مرا بپوشان، بینوایم گرهى از کارم بگشا.
پیامبر فرمود: اکنون چیزى ندارم ولى «راهنماى خیر چون انجام دهنده آن است.» سپس او را به منزل فاطمه(علیها السلام) راهنمایى کرد.
پیرمرد فاصله کوتاه مسجد و خانه فاطمه(علیها السلام) را طى کرد و دردش را براى او گفت.
زهرا(علیها السلام) فرمود: ما نیز اکنون در خانه چیزى نداریم، سپس گردن بندى را که دختر حمزةبن عبدالمطّلب به او هدیه کرده بود از گردن باز کرد و به پیرمرد فقیر داد و فرمود: این را بفروش ان شاءالله به خواسته ات برسى.
مرد بینوا گردن بند را گرفت و به مسجد آمد.
پیامبر همچنان در میان اصحاب نشسته بود.
عرض کرد: اى پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، فاطمه(علیها السلام) این گردن بند را به من احسان نمود تا آن را بفروشم و به مصرف نیازمندىام برسانم.
پیامبر گریست.
عمّار یاسر عرض کرد: یا رسول الله! آیا اجازه مىدهى من این گردن بند را بخرم؟ پیامبر فرمود: هر کس خریدارش باشد خدا او را عذاب ننماید.
عمّار یاسر از اعرابى پرسید: گردن بند را چند مىفروشى؟ مرد بینوا گفت: به غذایى از نان و گوشت که سیرم کند، لباسى که تنم را بپوشاند و یک دینار خرجى راه که مرا به خانه ام برساند.
عمّار پاسخ داد: من این گردن بند را به بیست دینار طلا و غذا و لباسى و مرکبى از تو خریدم.
عمّار مرد را به خانه برد و او را سیر کرد، لباسى را به او پوشاند، او را بر مرکبى سوار کرد و بیست دینار طلا هم به او داد، آن گاه گردن بند را با مُشک خوشبو ساخت و در پارچه اى پیچید و به غلام خود گفت: این را به رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)تقدیم کن، خودت را هم به او بخشیدم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز غلام و گردن بند را به فاطمه بخشید.
غلام نزد فاطمه آمد.
آن حضرت گردن بند را گرفت و به غلام فرمود: من تو را در راه خدا آزاد کردم.
غلام خندید.
فاطمه(علیها السلام) راز خنده اش را پرسید.
پاسخ داد: اى دختر پیامبر! برکت این گردن بند مرا به خنده آورد که گرسنه اى را سیر کرد، برهنه اى را پوشاند، فقیرى را غنى نمود، پیاده اى را سوار نمود، بنده اى را آزاد کرد و عاقبت هم به سوى صاحب خود برگشت.




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


دوشنبه 87 اردیبهشت 2 :: 11:28 عصر ::  نویسنده : تقی عابدی

فاطمه زهراء(علیها السلام)

پرتوى از سیره و سیماى فاطمه زهرا(علیها السلام)

حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، دختر گرامى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و خدیجه کبرى، چهارمین دختر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) است.
القاب حضرتش: زهرا، صدّیقه، طاهره، مبارکة، زکیّه، راضیه، مرضیّه، محدثَّه و بتول مىباشد.
بیشتر مورّخان شیعه و سنّى، ولادت با سعادت آن حضرت را در بیستم جمادىالثّانى سال پنجم بعثت در مکّه مکرّمه مىدانند.
برخى سال سوم و برخى سال دوم بعثت را ذکر کرده اند.
یک مورّخ و محدّث سنّى، ولادت آن بانو را در سال اوّل بعثت دانسته است.
بدیهى است روشن ساختن زاد روز یا سالروز درگذشت شخصیّت هاى بزرگ تاریخ هرچند که از نظر تاریخى و تحقیقى باارزش و قابل بحث است، امّا از نظر تحلیل شخصیّت چندان مهم به نظر نمىرسد.
آنچه مهّم و سرنوشت ساز است نقش آنان در سرنوشت انسان و تاریخ مىباشد.
پرورش زهرا(علیها السلام) در کنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوّت بود; خانه اى که محلّ نزول وحى و آیه هاى قرآن است.
آنجا که نخستین گروه از مسلمانان به یکتایى خدا ایمان آوردند و بر ایمان خویش استوار ماندند.
آن سالها در سراسر عربستان و همه جهان، این تنها خانه اى بود که چنین بانگى از آن برمىخاست: اللّه اکبر.
و زهرا تنها دختر خردسال مکّه بود که چنین جنب و جوشى را در کنار خود مىدید.
او در خانه تنها بود و دوران خردسالى را به تنهایى مىگذراند.
دو خواهرش رقیّه و کلثوم چند سال از او بزرگتر بودند.
شاید راز این تنهایى هم یکى این بوده است که باید از دوران کودکى همه توجّه وى به ریاضت هاى جسمانى و آموزشهاى روحانى معطوف گردد.
حضرت زهرا(علیها السلام) بعد از ازدواج با امیرالمؤمنین على(علیه السلام)، به عنوان بانویى نمونه بر تارک قرون و اعصار درخشید.
دختر پیامبر همچنان که در زندگى زناشویى نمونه بود، در اطاعت پروردگار نیز نمونه بود.
هنگامى که از کارهاى خانه فراغت مىیافت به عبادت مىپرداخت، به نماز، دعا، تضرّع به درگاه خدا و دعا براى دیگران.
امام صادق(علیه السلام) از اجداد خویش از حسن بن على(علیه السلام) روایت کرده است که : مادرم شبه هاى جمعه را تا بامداد در محراب عبادت مىایستاد و چون دست به دعا برمىداشت مردان و زنان باایمان را دعا مىکرد، امّا درباره خود چیزى نمىگفت.
روزى بدو گفتم: مادر! چرا براى خود نیز مانند دیگران دعاى خیر نمىکنى؟ گفت: فرزندم! همسایه مقدّم است.
تسبیح هایى که به نام تسبیحات فاطمه(علیها السلام) شهرت یافته و در کتابهاى معتبر شیعه و سنّى و دیگر اسناد، روایت شده نزد همه معروف است.
فاطمه(علیها السلام) تا وقتى که رسول خدا از دنیا نرفته بود، سختى ها و تلخى ها زندگى را با دیدن سیماى تابناک پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر خود هموار مىنمود، ملاقات پدر تمام رنجها را از خاطرش مىزدود و به او آرامش و قدرت مىبخشید.
امّا مرگ پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حقّ، و بالاتر از همه دگرگونیهایى که پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) ـ به فاصله اى اندک ـ در سنّت مسلمانى پدید آمد، روح و سپس جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت.
چنان که تاریخ نشان مىدهد، او پیش از مرگ پدرش بیمارى جسمى نداشته است.
داستان آنان را که به در خانه او آمدند و مىخواستند خانه را با هر کس که درون آن است آتش زنند شنیده اید.
خود این پیشامد، به تنهایى براى آزردن او بس است، چه رسد که رویدادهاى دیگر هم بدان افزوده شود.
دختر پیغمبر، نالان در بستر افتاد.
زنان مهاجر و انصار نزد او گرد آمدند.
آن بانوى دو جهان، خطبه اى بلیغ در جمع آن زنان بیان فرمود که با نقل بخشى کوتاه از آن، گوشه اى از دردِ دین و سوز و گداز مکتبى زهرا(علیها السلام) و شِکْوه او از مردم فرصت طلب و غاصبان ولایت را درمىیابید.
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بىدرد ندانى که چه دردى است!«به خدا سوگند، اگر پاى در میان مىنهادند، و على را بر کارى که پیغمبر به عهده او نهاد، مىگذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست مىبُرد، و حقّ هر یک را بدو مىسپرد... شگفتا! روزگار چه بوالعجب ها در پس پرده دارد و چه بازیچه ها یکى پس از دیگرى برون مىآرد.
راستى مردان شما چرا چنین کردند؟ و چه عذرى آوردند؟ دوست نمایانى غدّار، در حقّ دوستان ستمکار و سرانجام به کیفر ستمکارى خویش گرفتار.
سر را گذاشته و به دُم چسبیدند! پى عامى رفتند و از عالم نپرسیدند! نفرین بر مردمى نادان که تبهکارند و تبهکارى خود را نیکوکارى مىپندارند!»سرانجام، دختر پیغمبر، دنیا را به دنیا طلبان گذاشت و به لقاى پروردگارش شتافت.
فاطمه را شبانه دفن کردند و على(علیه السلام) او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود، و او این گونه مظلوم و شهید از دنیا رفت.
در تاریخ شهادت آن بانوى بزرگ نیز محدّثان اقوال گوناگونى دارند که مشهورتر از همه، سیزده جمادى الاولى سال یازده هجرى و دیگرى سوم جمادى الثّانى همان سال است.




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


دوشنبه 87 فروردین 12 :: 10:46 صبح ::  نویسنده : تقی عابدی

12 فروردین مبارکباد  

مطلب اول :

"جمهوریت" و "اسلامیت" ضامن بقای نظام است

اسلامیت در کنار جمهوریت که همان حضور و تاثیرگذاری مردم است موجب استحکام بیشتر نظام خواهد بود.

امام بعد از پیروزی انقلاب با اینکه مردم در قطعنامه ها و راهپیمائی های متعدد "جمهوری اسلامی" را برای انقلاب خود برگزیده بودند، ولی مصر بودند این نظام قانونمند بشود و برگزاری این انتخابات و" آری" بیش از 98 درصد مردم به "جمهوری اسلامی" بر همین مبنا بود.

این دو کلمه "جمهوری" و "اسلامی" یکی قالب است و دیگری قلب، یکی ظاهر است و دیگری باطن، قالب این است که مردم به وجود آورنده این نظام هستند و تا آخر هم باید در صحنه حضور داشته باشند و همه کارهای مملکت باید بر اساس انتخابات و جمهوریت انجام گیرد، یعنی نظر و رای مردم و کلمه "اسلامی" هم یعنی محتوا و باطن این نظام، چون مردم ایران مسلمانند، لذا نظام  و حرکت خود را بر اساس اسلام قرار دادند.

اسلامیت ضمانت اجرائی جمهوریت است زیرا هنگامی که مردم به یک مبنائی و قوانینی اعتقاد دارند به طور طبیعی نسبت به آن متعهد هستند ولی اگر نسبت به آن معتقد نباشند هیچ تعهدی وجود ندارد و نظام بدون اسلامیت لرزان و لغزان می شود ولی اسلامیت در کنار جمهوریت که همان حضور و تاثیرگذاری مردم است موجب استحکام بیشتر نظام خواهد بود.

همانطور که در ابتدای امر کمتر از 2 درصد غیر از جمهوری اسلامی را خواسته اند ممکن است هنوز هم عده ای در همین حدود حقیقت جمهوری اسلامی و اطلاعاتشان درباره اسلام و جمهوریت ناقص باشد و تصورکنند که اگر غیر از جمهوری اسلامی حاکم شود ، مثلا بیشتر می توانند به آزادی بیان و اندیشه و امثال اینها برسند البته افرادی هم هستند که مغرض هستند و با اسلامیت و جمهوریت مسئله دارند، اگر افراد غیر مغرض قدری تفکر کنند و منصف باشند خواهند دید که هیچ نقصی در نظام جمهوری اسلامی پیدا نمی کنند و باید در تفکرات خود تجدید نظر کنند.

12 فروردین 58 نخستین حضور شورانگیز و میلیونی ملت ایران در پای صندوق‌های رای را به خاطر می‌آورد. تنها 2 ماه از پیروزی انقلاب گذشته بود که مردم باشرکت در انتخابات "جمهوری اسلامی" را به عنوان نوع حکومت خود برگزیدند و امام (ره) در پیامی همین مناسبت تصریح کردند: ‌12 فروردین از بزرگترین اعیاد ملی و مذهبی ماست زیرا در این روز کنگره های قصر ‌2500 ساله حکومت طاغوتی فرو ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین جانشین آن گردید.




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


دوشنبه 87 فروردین 12 :: 10:45 صبح ::  نویسنده : تقی عابدی

12 فروردین مبارکباد

مطلب دوم :

دوازدهم فروردین ماه روز شکوه آزادی و روز استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران است.

روزی که همه ملت ایران یک صدا ، یکپارچه و متحد و همدل به نظام جمهوری اسلامی ایران در یک همه پرسی به فرمان امام خمینی (ره) در دوازدهم فروردین سال پنجاه و هشت لبیک گفتند.

روزی که نودو هشت و دو دهم درصد درصد ملت ایران به نظام جمهوری اسلامی ایران "آری" گفتند و به همه مردم جهان ثابت کردند که با دل و جان این نظام را انتخاب و رهبری امام خمینی (ره) را با عشق پذیرفته‌اند.

دوازدهم فروردین، روزی که پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی بر بلندای ایران اسلامی به اهتزار درآمد تا شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را با امید به فردایی روشن به گوش همه برساند.

دوازدهم فروردین، روزی که گل غنچه‌های رای مردم بهار انقلاب را پس از سالها بیداد و خفقان و ظلم و سیاهی گلباران کرد.

دوازدهم فروردین، یوم‌الله، بهترین روز ملت ایران، روزی سرشار از خاطره و شادی و آزادی، روزی که دیو شکست خورد و فرشته مهربان سکان رهبری عاشقان ایرانی را به دست گرفت.

دوازدهم فروردین،  روز ظفر، روز جشن خوبی و استقلال ملت ایران، روز تجلی حضور، روز حماسه جاودان همبستگی و اتحاد ملت ایران است، ماندگارترین روز در دلهای زنان و مردان ایرانی است که خالصانه و با عشق به نظام جمهوری اسلامی رای مثبت دادند.

دوازدهم فروردین،  روز استکبارستیزی و انزجار از غارتگران و چپاولگرانی است که سالهای سال سرمایه‌های این ملت را به یغما بردند.

دوازدهم فروردین،  روز حماسه جاویدان عشق است، روز شکوهمند پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سردادن ندای بلند "استقلال آزادی" ملت پر افتخار و با تمدن ایران زمین.

ماندگار باد این ایام تا همیشه تاریخ، ماندگار باد و جاودان تا خون در رگ دوستداران انقلاب و امام(ره) است، ماندگار باد و پاینده تا زمانی که منجی عالم بشریت ظهور می‌کند و همه جای جهان سرشار از عدل و داد می‌شود.

امروز پس از گذشت بیست و نه سال از عمر پر برکت انقلاب هنوز هم خاطرات در اعماق ذهن و وجود تک تک ایرانیان زنده و جاودان است و با یاد آن گل لبخند برلبها می‌شکفد زیرا که دوازدهم فروردین،  روز خوب استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران است.

روزهای سرشار از یاد و خاطره، روزهایی که انقلاب دیگر تلخیهای شکنجه ساواک را پشت سر گذاشته بود، روزهایی که امام عاشقان پس از پانزده سال تبعید و دوری از دیار به آغوش ملت بازگشته بود و شورای انقلاب اسلامی را راه- اندازی کرده بود.

دوازدهم فروردین،  همیشه جاوید و ماندگار است برای ملت ایران، روزی است به عظمت تاریخ سترگ این سرزمین، روزی که ندای آزادی از هر کوی و برزن به گوش می‌رسید، مردمی با سلاح ایمان، گام به گام هم، دست در دست هم، انگشت خویش به نشانه تایید نظام رنگین کردند و با ندای ملکوتی امام خمینی(ره) وارد صحنه عشق و انتخاب شدند.

انگار درهای آسمان باز شد و عطر بهشت در فضا پیچید و بوی گل سوسن و یاسمن کوچه کوچه شهر را سرشار از حضور پرشور مردم کرد.

خدایا، این انقلاب، این حماسه، این تجلی حضور، این شور و شکوه ایثار، مگر می‌شود لحظه لحظه‌اش را از یاد برد، باید همه‌اش را لحظه‌لحظه مرور کرد تا جوانان فردا عشق خویش را خالصانه به این سرزمین نثار کنند و برای شکوفایی و آبادانی ایران عزیز تلاش کنند.

باید گفت، باید خواند، باید تکرار کرد و نگاشت ذره ذره لحظه‌هایش را، زیرا که این پیروزی به آسانی به دست نیامده است چه سرها که برایش بالای دار رفت، چه تن‌هایی که برایش پاره‌پاره شد، چه دلها که ریش‌ریش شد از داغ شهادت فرزندان این امت.

همه را باید گفت، سالهای خفقان، سالهای دوری امام خمینی(ره) از امت و ایران، سالهای پرحادثه، روزهای تلخی که صدها تن به خون کشیده شد در میدان "ژاله"، روزهایی که جانها در برابر گلوله‌ها سپر شد تا آزادی به دست آید و انقلاب به استقلال برسد.

انقلاب اسلامی ایران گرچه پس از گذشتبیست و نه سال از عمر پر برکت و با عظمتش در جهان می‌درخشد اما باز همه ملت بخصوص نوجوانان و جوانان آن لحظات با عظمت را درک کرده و با معرفت و آگاهی دوباره خون آزادی و استقلال در رگهایشان جاری شده است.

روز دوازدهم فروردین، ماندگارترین روز در ذهن همه مردم جهان است زیرا که همه دریافته‌اند که این ملت چگونه پس از گذشت سالها دست از آرمانهای والای امام راحل (ره) و ارزشهای گرانبهای شهدای خویش برنداشته‌اند.

http://www2.irna.ir/fa/news/view/line-11/8701108692123952.htm




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


دوشنبه 87 فروردین 12 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : تقی عابدی

مطلب سوم:

12فروردین روز جمهوری اسلامی ایران

درود بر پدید آورندگان 12 فروردین

نهال انقلاب اسلامی که با نثار خون بهترین فرزندان ایران رشد کرده بود، سرانجام در 22 بهمن 1357 به بار نشست، و با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت از سوی امام (ره) زمینه مهمترین همه پرسی تاریخ ایران زمین جهت تعیین نوع حکومت فراهم شد.

در این روز ساختار جدید سیاسی اجتماعی بر مبنای آرای اکثریت 2/98% تثبیت، و نظام جمهوری اسلامی رسماً به تایید ملت مسلمان ایران رسید.

در این روز پر برکت، نظامی متولد شد که نور اسلام عزیز را پس از گذشت قرنهای زیاد دگر باره نه تنها در ایران اسلامی بلکه در سراسر جهان متجلی ساخت. شعار اصلی انقلاب؛ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی که توسط میلیونها ایرانی آزاده و مسلمان در طول مبارزات در جای جای ایران اسلامی فریاد کشیده شده بود، حکومتی را پایه ریزی کرد که عدالت اسلامی یکی از اهداف عالیه آن بود.

در این شعار، استقلال به عنوان نخستین هدف مطرح شده بود که امت مسلمان ایران می خواهد « اراده ملی» خود را حاکم بر مقدرات خویش سازد تا بتوانند از نفوذ و دخالتهای بیگانگان رهایی یابد و چه زیبا و متین امام (ره) فرموده است: اگر استقلال کشور خودمان را تحصیل نکنیم سایر چیزها درست نخواهد شد.

تشکیل جمهوری اسلامی نه تنها اراده ملی را بر سرنوشت خود تثبیت کرد و برای آنان استقلال و آزادی را به ارمغان آورد، بلکه این بارقه امید در دل محرومان و مستضعفان جهان درخشید که بعد از قرنها رنج و درد، جلوه ای از وعده خداوند تبارک و تعالی را شاهد باشند.

امام (ره) در تاریخ 12 فروردین 1358، طی پیامی فرمودند: خداوند تعالی وعده فرموده است که مستضعفین ارض را به امید و توفیق خودش، به مستکبرین غلبه دهد و آنها را امام و پیشوا قرار دهد. وعده خداوند تعالی نزدیک است . من امیدوارم که ما شاهد این وعده باشیم و مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند چنانکه تاکنون غلبه کردند... من از عموم ملت ایران تشکر می کنم که در این رفراندوم شرکت کردند و رای قاطع خودشان را که باید گفت صد درصد پیروزی بوده است، دادند و به جمهوری اسلامی هم رای دادند... جمهوری اسلام است که احکام مترقی او بر تمام احکامی که در سایر قشرها و سایر مکتبهاست تقدم دارد.

شعار اصلی دیگر، کلمه آزادی بود. در رابطه با آزادی نظرات مختلف و متعددی مطرح می شود؛ اما در اسلام، آزادی جامع ترین و مانع ترین معنا را در بردارد و آن عبارت است از : شرایط سیاسی – اجتماعی لازم برای رشد و تعالی فرد و مردم که در آن موانع قانونی و فراهنگی مثل عرف و عادت و موانع سیاسی، مانند سلطه طاغوت و استعمار و استبداد وجود نداشته باشد. یعنی انسان در انتخاب عقیده و بیان و نشر آن در چهارچوب قوانین الهی آزاد است، به طوری که مردم بتوانند هدایت و رشد و تعالی یابند.

و هدف نهایی، کلمه جمهوری اسلامی بود که از به هم پیوستن جمهوری و اسلامی به دست آمده است. کلمه جمهور به معنای توده مردم است و منظور از گنجاندن چنین کلمه ای برای نظام شکل گرفته بعد از انقلاب، اتکا داشتن و تعیین کننده بودن رای مردم در سرنوشت خود و کلیه امور اجرایی کشور می باشد و به طور کلی حکومتی را تبیین می کند که برای تامین زندگی دنیایی مردم متکی به مردم باشد.

واژه اسلامی هم به سبب تمایز آن از دیگر نظامهای جمهوری است که ویژگیهای خاص خود را دارد که در آن ارزشهای الهی و قرآنی بر تمامی شئون حاکمیت دارد و همچنین ولی فقیه که بر طبق نظام الهی، ولایت امر و امامت امت را بر عهده می گیرد، علاوه بر تامین زندگی مردم، مسئوولیت هدایت مردم و کمک به رشد و تعالی آنان را نیز بر عهده دارد. برای تحقق این بخش حیاتی از شعار اصلی انقلاب، نیاز بود تا رسما نظام مشخصی حاکم بر ایران شود و در این راستا بود که رهبری انقلاب اسلامی در اولین روزهای پس از پیروزی رفراندم رسمی را در خصوص تعیین نظام حاکم بر کشور برنامه ریزی فرمودند و به عنوان راهبرد همگانی نیز فرمودند : " اینجانب به جمهوری اسلامی رای می دهم و از شما هم می خواهم که به آن رای دهید. "

دقیقاً در همین زمان وسوسه های خناسان شروع شد. از جمله اینکه مطرح کردند که حکومت بر اساس «جمهوری» بدون قید دیگری یا اینکه جمهوری دمکراتیک و... باشد. لذا امام امت با احساس خطر انحراف فرمودند:« رای بدهید به جمهوری اسلامی، نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر.»

و مردم در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 با حضوری آگاهانه در پای صندوقهای رای، پیروزی نهایی انقلاب اسلامی را با آرای عظیم و باور نکردنی خود تحقق بخشیدند.

بدین ترتیب مبارزات مستمر و پیگیر امت مسلمان ایران در برپایی حکومت اسلامی تحقق یافت و عصر نوینی در تاریخ ایران و اسلام آغاز شد. امام خمینی به شکرانه این پیروزی درخشان در پیام خود فرمودند: ... من به دنیا اعلام می کنم که در تاریخ ایران چنین رفراندومی سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رای مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه به زباله دان تاریخ دفن کنند...

... من از این همبستگی بی مانند که همه به ندای آسمانی واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا لبیک گفتند و به اتفاق آرا به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند و رشد سیاسی و اجتماعی خود را به شرق و غرب ثابت کردند ، تقدیر می کنم....

http://old.tebyan.net/teb.aspx?nId=1500




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


دوشنبه 87 فروردین 12 :: 10:41 صبح ::  نویسنده : تقی عابدی

مطلب چهارم :

مرکز اسناد انقلاب اسلامی (http://www.irdc.ir) - تقویم انقلاب

روز 12فروردین روز جمهوری اسلامی بر شما دوست عزیز مبارکباد

صبحگاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت ا... است از بزرگترین اعیاد ملی و مذهبی ماست و ملت ما باید این روز بزرگ را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره های قصر 2500 ساله حکومت طاغوتی فرود ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین جانشین آن گردید . "
پیام امام خمینی 12/1/58

روز 12 فروردین 1358، روز اعلام نتایج همه پرسی در مورد نوع حکومت پس از انقلاب اسلامی بود که طی آن 2/98 درصد مردم ایران به " جمهوری اسلامی " رای آری دادند. مردم ایران اسلامی اگرچه در طول مبارزات انقلابی خود شعار استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی را در سرلوحه شعارهای خود قرار داده بودند و به این ترتیب با فریادهای خود اجماع قاطع خود را در مورد جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند اما جهت تثبیت ثمره مبارزات اسلامی خود در روزهای دهم و یازدهم فروردین 58 با حضور در پای صندوقهای رای به حکومت " جمهوری اسلامی " رای قاطعی دادند.
پیش از آن برخی گروهها و جریانات سیاسی ناهمسو با جریان عمومی مردم پیشنهادهای مختلفی مانند جمهوری ( بدون قید اسلامی ) و یا جمهوری دمکراتیک و ... جهت نوع و شکل حکومت آینده می دادند. اما حضرت امام خمینی از مردم خواستند که " رای بدهید به جمهوری اسلامی ، نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر . "
به این ترتیب 2/98 مردم با لبیک به ندای رهبر خود پایه های نظام اسلامی را تثبیت کردند و خواستار حاکمیت اسلام ناب و مترقی در حکومتی بر پایه مشارکت و حضور مردم در سرنوشت خویش شدند.
پیوند مطلب: http://www.irdc.ir/event.asp?id=10




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


یکشنبه 87 فروردین 11 :: 1:8 صبح ::  نویسنده : تقی عابدی

آموزش جامع و تقریبا کامل نرم افزار اکسل2003 - Exel 2003

 Excel  چیست ؟

Excel یک نرم افزار صفحه گسترده (Spread Solution) است. از Excel برای محاسبات ریاضی ، آماری و نمودار کشی استفاده می شود .
برای مطالعه ی این دوره ی آموزشی نیاز است کاربران محترم آشنایی مقدماتی با محیط
Windows داشته باشند . جهت نصب و اجرای نرم افزارهای Office که Excel نیز شامل آن می شود ، نیاز به سیستمی با مشخصات ذیل می باشد :
- حداقل سیستم مورد نیاز پنتیوم 233
- 16 مگابایت
Ram
- حدود 600 مگا بایت فضای آزاد

 منبع : http://forum.p30world.com/showthread.php?t=12822




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ



استخاره آنلاین با قرآن کریم


فال حافظ


بازی آنلاین


تعبیر خواب آنلاین

Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت


روزشمار فاطمیه
روزشمار غدیر
روزشمار محرم عاشورا<\/a>

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 34
بازدید دیروز: 485
کل بازدیدها: 930792