سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مهر امام رضا(علیه السلام)

پیام مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی  به مناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام

http://www.saafi.net/

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تعالی فی کتابه الکریم: و ذکّرهم بایام الله (سوره ابراهیم/ آیه 5(

روزهای عمر اکثر افراد بشر مربوط به خود و امری است فردی ولی رجال مصلح و خدمت‌گذاران به عالم انسانیت، مردان خدا و انبیا و اولیا، روزهایشان به همه‌ی جامعه، به تاریخ و به خدا ارتباط دارد و به حساب همه موجب فخر و مباهات، عزّت و خیر، صلاح و ترقی و حرکت‌های بزرگ تاریخی است. هرچه این روزها وجهه‌ی الهی، خیرخواهی برای جامعه و نجات مردم از جهالت، دعوت به رستگاری، حق و عدالت و جلوه هدایت داشته باشد پایدارتر و ماندگارتر است.

نکوداشت این روزها، نکوداشت حق و نصرت ایمان است. در تاریخ اسلام این ایام درخشان و تاریخی جلوه‌ای خاص دارد و تاریخ اسلام مزیّن به این روزهاست.
 
از جمله مردانی که در اسلام به واسطه نقش خاص، موقعیت و حفظ مواضع بسیار حسّاس و مسئولیت‌دار باید خود او و نه روزش بلکه روزهایش و همه‌ی یاد و خاطره‌هایش زنده باشد حضرت ابوطالب علیه السلام است که در حمایت از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حساس‌ترین مواقع تاریخ اسلامی یعنی سرآغاز ابلاغ وحی و شروع و ظهور آن نقش حفاظت و حراست او اساسی، سازنده، نجات‌بخش و موجب استقرار این دین مبین گردید.

او به همه امت اسلام حق دارد و همه وامدار اویند و روزهای چهل و دو سال حمایت و کمک و خدمت او به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و‌آله بیش از چهارده هزار روز است که هر کدامشان تاریخ ساز و الهی است؛ هر یک از این ایام به حساب پشتیبانی آن مرد تاریخ از اسلام و دین توحید و آن حرکت بزرگ که جامعه‌ی انسانیت را به سوی ترقی و تکامل و خودشناسی و خداشناسی هدایت کرد روز خدا و روز اسلام است.

هیچ کس شمار روزهای نصرتش از پیغمبر صلی الله علیه و آله و دعوت او و یاری حق  به این شمار نرسید. ابوطالب علیه السلام به واسطه فداکاری‌های عجیب و مواجهه محکم با دشمنان دین خدا، آنان را از خاموش کردن نور الهی بازداشت.

همه روزها و همه کارهایش، سزاوار نکوداشت و الگوگیری است. چهارده هزار روز در نصرت و خدمت به رسول خدا صلی الله علیه و‌آله و سلم، همه از ایام الله است. چهارده هزار روز استقامت، چهارده هزار روز تحمل شداید، محرومیت‌ها، تحریم‌ها و انواع فشارها و توطئه‌های مشرکین، اسلام را بیمه کرد.

این ابوطالب بود و ابوطالب بود و باز هم ابوطالب بود که در روزهای نخست و سال‌های آغازین دعوت با موقعیت خاص و استفاده از احترام بالایی که در جامعه داشت از دین خدا پاسداری نمود و پیغمبر را در ابلاغ دعوت یاری می‌‌داد.

قصیده‌ی لامیّه ابوطالب در مدح حضرت رسول صلی الله علیه و آله، نمونه‌ای از اوج ایمان و خلوص نیت و وفاداری و نصرت کامل او از پیغمبر صلی الله علیه و آله است. این قصیده به اعتراف بعضی بزرگان ادب و بلاغت و سخن شناس اهل سنت، در اعلی مرتبه‌ی بلاغت و فصاحت است و از قصاید سبعه‌ی معلّقه قوی‌تر و برتر است و به جز ابوطالب، احدی را نمی‌توان سراینده آن گفت. این قصیده، نشان می‌دهد که ابوطالب، آن مرد عزم و تصمیم خلل‌ناپذیر در پشتیبانی از رسالت الهی پیغمبر تا به کجا و تا چه حد مصمم، جازم و قاطع بوده است و در برابر دشمنان قوی پنجه، خطرناک و خونخوار، یک تنه دفاع نموده و اسلام را در مسیر حرکت غیر قابل برگشت قرار داد.

همان گونه که روزهای همراهی ابوطالب با پیامبر اسلام  صلی الله علیه و‌آله و سلم در بین روزهای تاریخ، درخشان است این قصیده نیز در میان هزاران قصیده از عرب و عجم که در مدح پیغمبر و اسلام سروده شده و می‌شود، ممتاز و یگانه و اساسی است. سزاوار است مخصوصاً فضلا و طلاب عزیز، آن را که نزدیک به صد بیت است، حافظ باشند.

نسل جوان و جامعه کنونی اسلام باید تاریخ حیات و زندگی حضرت ابوطالب را وجهه‌ی نظر و الگو قرار دهند و درس‌های بزرگ و آموزنده‌ی این تاریخ را فرا بگیرند. باید در برنامه مدارس و کتاب‌های درسی این تاریخ آموزنده و پرمایه را در نظر بگیرند. حیف است شخصیتی مثل ابوطالب، که شخصیتش با ظهور اسلام و دعوت پیغمبر صلی الله علیه و آله ارتباط جدایی‌ناپذیر دارد، بر جوانان ما ناشناخته باشد.

روز 26 ماه رجب بر حسب مصباحین، مصباح شیخ و مصباح کفعمی، روز وفات این مرد تاریخ است. سزاوار است همگان از این روز تجلیل نمایند و برنامه‌های مناسب برای آن در نظر بگیرند و با مجالس سوگواری و سخنرانی و نوشتن مقالات از حقوق این بزرگوار بر مسلمانان و بر تاریخ اسلام ستایش نمایند
23 رجب المرجب 1428
لطف الله صافی




موضوع مطلب :


نوشتاری از حضرات آیات مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی

http://www.hawzahnews.com/showdata.aspx?dataid=979
تجلیل از مقام شامخ حضرت ابوطالب علیه‌السلام ضرورتی فراموش‌شده

در آستانه سالروز ارتحال بزرگ شخصیت تاریخ اسلا‌م حضرت ابوطالب علیه‌السلا‌م و بنا به درخواست ستاد بزرگداشت آن حضرت، نوشتارهای جداگانه‌ای به قلم حضرات آیات مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی در تجلیل از مقام والا‌ی عموی بزرگوار پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله نوشته شده است.

آیةاللّه العظمی مکارم شیرازی

در تاریخ اسلا‌م کمتر کسی را می‌یابیم که مانند ابوطالب در دفاع از اسلا‌م در روز غربت آن کوشیده باشد، و اگر حمایت‌های بی‌دریغ آن بزرگوار نبود، درخت نوپای اسلا‌م به ثمر نمی‌نشست.

ابوطالب در سخت‌ترین حالا‌ت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و مسلمین; یعنی در آن سه سال که آنها در دره مخصوصی نزدیکی خانه خدا که بعداً به <شعب ابی‌طالب> معروف شد در محاصره دشمن بودند، مانند پروانه، گرد شمع وجود پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله می‌چرخید و با تمام وجودش در حفظ او می‌کوشید.

هر شب محل خواب و استراحت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را عوض می‌کرد و فرزند دلبندش علی علیه‌السلا‌م را در جای او می‌خوابانید و به او می‌فرمود: من تو را فدای فرزند عبداللّه (یعنی پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) نمودم.

او از همان کودکی، به سبب امارات و نشانه‌های روشن، به آینده پیغمبر اسلا‌م صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پی برده بود و در حفظ و حراستش از کینه دشمنان، سخت می‌کوشید و در واقع از موءمنان به پیامبر اسلا‌م صلی‌اللّه‌علیه‌وآله قبل از نبوتش بود، حتی در زمانی که پیامبر، کودک شیرخواری در قنداقه بود به وسیله او از خاندان باران طلبید و خشکسالی سرزمین مکه برطرف گردید.

و شعر معروف

وابیض یستسقی الغمام بوجهه

ثمال الیتامی عصمة للا‌رامل

که ابوطالب بعدا سروده و بسیاری از دانشمندان شیعه و اهل سنّت، آن را در کتاب‌های خود به عنوان یادگار آن زمان نقل کرده‌اند، گواه روشن همین امر است.

او بارها و بارها، در شعر و نثرش ایمان محکم خود را نسبت به پیامبر اسلا‌م صلی‌اللّه‌علیه‌وآله ظاهر ساخت ولی دورافتادگان از خدا و پیامبر اسلا‌م صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بزرگترین تهمت را به آن حضرت زدند و گفتند: ابوطالب کافر از دنیا رفت! و به این ترتیب کینه‌هایی را که نسبت به فرزندش علی علیه‌السلا‌م داشتند نسبت به پدر بروز دادند و تمام شواهد تاریخی را نادیده گرفتند.

اگر جز این شعر معروف ابوطالب در مدح پیغمبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در دست نبود، کافی بر بطلا‌ن این تهمت ناورا بود، آنجا که می‌گوید:

قد اکرم اللّه النبی محمدا

فاکرم خلق اللّه فی الناس احمد

و شق له من اسمه لیجلّه

فذو العرش محمود و هذا محمد!

مرحوم علا‌مه امینی در جلد هفتم کتاب نفیس الغدیر این شعر را از منابع اهل سنّت نقل می‌کند; شعری که صریح در ایمان به نبوت آن حضرت در حد اعلا‌است.

به هر حال ابوطالب هم‌چون فرزندش علی علیه‌السلا‌م مظلوم است، مظلوم بزرگ تاریخ اسلا‌م بر اثر ظلم کج‌اندیشان اموی صفت.

و بسیار خوشوقتیم که گروهی از پاکبازان و مومنان صالح به پا خواستند و این مراسم بزرگداشت را برای ابوطالب گرفتند تا گرد و غبار جاهلیت و تعصب‌های اموی را از چهره تابناک این مدافع بزرگ اسلا‌م بزدایند و گامی بزرگ در راه معرفی این فدایی اسلا‌م و پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بردارند.

خوشبختانه در این اواخر، کتاب‌های متعددی در بیان شخصیت و ایمان ابوطالب از سوی دانشمندان شیعه نگاشته شده است که زوایایی از زندگی و ایمان محکم او را به اسلا‌م روشن می‌سازد. اینجانب به سهم خود از همه کسانی که در این راه تلا‌ش و کوشش کرده‌اند تشکر می‌کنم و امیدوارم گامی که امسال برای بزرگداشت بنده صالح خدا، مدافع سرسخت اسلا‌م و پیامبر اسلا‌م صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در روزهای غربت یعنی حضرت ابوطالب، پدر والا‌مقام امیرالمومنین علی علیه‌السلا‌م برداشته شده، سرآغاز تلا‌ش بیشتری در این راه باشد، تا غافلا‌ن را بیدار و دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلا‌م را رسوا سازد.




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


‌آیةاللّه العظمی صافی گلپایگانی

بر حسب آن‌چه در مصباحین (مصباح شیخ و مصباح کفعمی) از ابن عیاش موœلف کتاب نفیس مقتضب‌الا‌ثر فی الا‌ئمة الا‌ثنی عشر، منقول است وفات آن حضرت در روز 26 رجب سال 10 بعثت که به عام‌الحزن نامیده شده، اتفاق افتاده و بر حسب آن‌چه از ابن منده در کتاب المعرفة نقل شده، سه روز قبل از وفات حضرت خدیجه سلا‌م‌اللّه‌علیها واقع شده که با توجه به این‌که وفات آن معظّمه در روز دهم ماه مبارک رمضان بوده پس روز هفتم ماه رمضان روز وفات حضرت ابوطالب علیه‌السلا‌م می‌باشد.

حضرت ابوطالب علیه‌السلا‌م از اول شروع و ظهور این دین حنیف، یگانه کسی بود که آن را تحت حمایت گرفت، همان بزرگمرد ارجمندی که از اجتماع قریش و نقشه‌ها و تهدیدات و قطع روابط و آزار و اذیت ایشان بیم نداشت و تا زنده بود با خلوص نیت، از پیامبر اسلا‌م صلی‌اللّه‌علیه‌وآله حمایت کرد و به او گفت: اذهب یابن اخی فقل ما احببت فواللّه لا‌اسلمک لشیء ابداً (1) ای پسر برادرم برو و هرچه دوست داری بگو; به خدا سوگند تو را در هیچ پیش‌آمدی تنها نمی‌گذارم.

از حضرت امام محمد باقر علیه‌السلا‌م روایت شده است: اگر ایمان ابی‌طالب را در یک کفه ترازو و ایمان این خلق را در کفه دیگر گذارند، ایمان او سنگین‌تر خواهد بود. (2) مقام آن حضرت چنان رفیع بود که پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در مصیبتش گریان شد و بسیار اندوهناک گردید و جبین راست او را چهار مرتبه مسح فرمود و جبین چپش را سه مرتبه مسح کرد، سپس فرمود: ای عم! در صغیری پرورشم دادی و در یتیمی کفالتم نمودی و در کبیری یاری‌ام کردی، خدا به تو در برابر یاری من پاداش نیکو دهد. پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پیشاپیش جنازه او می‌رفت و می‌فرمود: صله رحم کردی و جزای نیکو گرفتی (3)

در سیره ابن هشام از محمد بن اسحاق نقل شده است که: پس از وفات ابوطالب، قریش، بر پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله مرارت‌هایی رساندند که در حیات ابوطالب جراءت انجام آن را نداشتند. از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله روایت شده است که فرمود: ما نالت منی قریش شیئاً اکرهه حتی مات ابوطالب (4) قریش به چیزی که از آن کراهت داشته باشیم دست نیافتند; تا وقتی ابوطالب وفات کرد.

سال وفات دو یار دیرین پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه ام المومنین علیهما‌السلا‌م عام‌الحزن نام گرفت. ابوطالب، چهل و دو سال در نهایت وفا و صمیمیت و فداکاری به کفالت و حمایت و یاری پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پرداخت. او مانند پدری رئوف و همسر مکرمه‌اش - فاطمه بنت اسد - چون مادری مهربان، به خدمت رسول خدا قیام و اقدام کردند; او را از فرزندان خود بیشتر دوست می‌داشتند و بهتر پذیرایی می‌کردند.

ابوطالب، سید بطحاء، پیر قریش، و رئیس مکه و قبله قبیله بود. ایشان جمیع فضایل اخلا‌قی را دارا بودند. همه به او احترام می‌گذاشتند و شخصیت و مکارم اخلا‌قش را می‌ستودند.

کان ابوطالب علیه‌السلا‌م شیخاً جسیماً وسیماً علیه بهاء الملوک و وقارالحکماء (5) ابوطالب، پیرمردی تنومند و زیبا بود که در رخساره او ظرافت پادشاهان و وقار حکیمان دیده می‌شد.

از  اکتم بن صیفی حکیم معروف عرب، پرسیدند: حکمت و ریاست و حکم و سیادت را از که آموختی؟ گفت: از حلیف علم و ادب، سید عجم و عرب، ابوطالب بن عبدالمطلب.

به طور قطع، بر همه امت اسلا‌م لا‌زم و واجب است که قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصائب آنان را در یاری پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله، نصرت دین و اعتلا‌ی کلمه توحید فراموش ننمایند.

هیچ خانواده‌ای به اندازه این خاندان، به اسلا‌م و پیامبر اسلا‌م صلی‌اللّه‌علیه‌وآله خدمت نکرده و خدمات هیچ کس به اندازه خدمات آنان برای دین اسلا‌م سودمند و با ارزش نبوده است. هنگامی که همگان، پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را تنها گذاشته بودند و دفع خطر از اسلا‌م و جان پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله فقط با فداکاری و ایثار جان میسّر بود، این خانواده در دشواری‌ها و سختی‌ها، پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را چنان یاری دادند که بهتر از آن برای کسی مقدور نبود.

خانواده‌ای که سال‌ها پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله عضو آن بود و محیط آرام و سرشار از صفا و وفا، تقوا و فضیلت، شرافت و صداقت و امانت آن، پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را در برگرفته بود.

آری، حق ابی‌طالب و همسر محترمه‌اش - فاطمه -سومین بانوی اسلا‌م، و فرزند مجاهد و مهاجرش <جعفر طیار> و دیگر فرزند عزیز و گرامی وی، یگانه قهرمان غزوات و فاتح بزرگ و سردار نامی اسلا‌م، به دین اسلا‌م از هر کس بیشتر است. در تاریخ یاران پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله کسی را جز ابوطالب نمی‌شناسیم که مدت چهل و دو سال به آن حضرت در خلوت و جلوت (میان جمع) و داخل منزل و خارج، خدمت کرده باشد و در عین حال، بهترین یار و حامی او باشد. به خصوص بعد از بعثت، ابوطالب با ثبات و استقامت بی‌نظیر از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله پشتیبانی کرد و او را یاری رساند. اگر ابوطالب از آن حضرت حمایت نمی‌کرد و او را تنها می‌گذاشت، یا - العیاذباللّه - چون دیگران به مخالفت با آن حضرت برمی‌خاست و رسالتش را تکذیب می‌کرد و استهزا و مسخره می‌نمود، به طور یقین، دین اسلا‌م در آغاز کار اگر با شکست روبه‌رو نمی‌شد، حداقل تا مدتی از حرکت و پیشروی باز می‌ماند.

همان‌طور که اگر در جنگ خندق حضرت علی علیه‌السلا‌م -فرزند ابوطالب- به میدان نمی‌رفت و با عمربن‌عبدود -آن پهلوان و رزمنده و دلا‌ور مشهور- پیکار نمی‌کرد و او را از سر راه مسلمانان برنمی‌داشت، پیش‌بینی آینده اسلا‌م برای ما دشوار بود. در صورتی که ابوطالب از همان ابتدا دست از حمایت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله برمی‌داشت و او را به دشمنان واگذار می‌کرد و یا در مقابل او مخالفت و عداوت پیشه می‌نمود، پیش‌بینی سرنوشت اسلا‌م بعید می‌نمود; و حداقل در این صورت مشکلا‌ت و موانع پیشرفت دین خدا و مصائب پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله صدچندان شده و پیامبر عزیز خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله گرفتار رنج‌ها و فشارهای بسیار شدیدتری می‌گشت. به شهادت تاریخ، حمایت ابی‌طالب، راه را برای پیشرفت آیین جدید باز کرد و می‌توان گفت: تا›ثیر حمایت او نه تنها از نصرت دین پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله توسط شهدای بدر و احد و حتی برادرش حمزه علیه‌السلا‌م کمتر نیست، بلکه با دقت و تا›مل در تاریخ در می‌یابیم که حمایت ابوطالب از جانبازی و فداکاری آنان در حفظ دین موœثرتر بوده است.

دشمنان دین جدید، از حمایت‌هایی که توسط ابی‌طالب از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله صورت می‌گرفت، بیم داشتند و ابوطالب را یگانه مانع بزرگ اجرای نقشه‌های ضد اسلا‌می خود می‌دیدند.

ابوطالب و خاندانش همه چیز محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بودند; خودش که از موءمنین واقعی و حامی و نگهبان محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بود، زن و دخترش ام هانی و - فرزندان وی علی و جعفر- امت و یار و سرباز و مدافع محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بودند.

در نهایت چنانچه ابن‌ابی‌الحدید در اشعار خود سروده، می‌توان گفت: اگر ابوطالب و فرزندش علی علیه‌السلا‌م نبودند، دین بر پا نمی‌شد. ابوطالب در مکه، و علی علیه‌السلا‌م در یثرب، پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را یاری رساندند. ابوطالب در آغاز از پیامبر حمایت کرد و کفالت ایشان را بر عهده گرفت و علی علیه‌السلا‌م کاری را که ابوطالب در یاری دین خدا شروع کرد به پایان رساند; پس عجب نیست که پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در مرگ او، آن همه محزون و اندوهناک گردید.

فقدان وی، جبهه مسلمانان را شکسته و بی‌پناه کرد و در نهایت یکی از علل لزوم هجرت، همین مرگ او بود; زیرا با مرگ او مسلمانان و شخص پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله یگانه حامی خویش را از دست دادند و دشمنان در برابر آنها جسور و گستاخ گردیدند. فرحمه‌اللّه و ارضاه و شکرها علیه و جزی‌اللّه عن نبیه و عن امته خیر جزاء.

پی‌نوشت‌ها

-1 مناقب آل ابی‌طالب /1 53

2. شرح نهج‌البلا‌غه ابن‌ابی‌الحدید 4 /338، چاپ مصر

3. ر.ک:تاریخ یعقوبی و منتهی‌الا‌مال و ...

4. الغدیر 7 / 276

5. احتجاج، ح1 ص 242.

روایت شد که مَثل ابوطالب(ع)، مَثل اصحاب کهف است. او ایمان خود را پنهان کرد تا بتواند پیامبر(ص) را نصرت کند و شر کفار قریش را از آن حضرت دور گرداند. هم چنین روایت شد که نور وی، خاموش کند تمام نورهای خلایق را، مگر نور پنج تن معصوم(ع) را و اگر گذاشته شود ایمان ابوطالب(ع) در کفه ترازویی و ایمان سراسر مردم در کفه دیگر، هر آینه ایمان او رجحان و زیادتی پیدا می کند و امیرمنان(ع) دوست می داشت که اشعار پدرش ابوطالب(ع) روایت و تدوین گردد و می فرمود: بیاموزید اشعار وی را و به فرزندان خویش تعلیم کنید. زیرا آن بزرگوار بر دین خدا بود و در اشعارش علم و آگاهی بسیار است. http://majid45.blogfa.com/post-501.aspx


موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


تکریم تو رسالت ماست    

سید عبدالحمید کریمی

اندوه فراق تو، از جان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم کاست و شرحه شرحه‏های قلبش، نمک سود این مصیبت شد.

خدا می‏داند که ترکه‏های این غم، با سینه رسول خدا چه کرد که «ابوطالب» بزرگ حامی مرام و آیین خویش را از کف داده بود.

پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ازا بوطالب، بوی پدر را استشمام می‏کرد و چتر حمایت او بی‏درنگ و پیوسته، بر سر سفیر هدایت، سایه گستر بود.آیا کسی هست که پیامبر را تسلیت گوید؟! آخر صاحب عزای این مصیبت، پیش از علی علیه‏السلام ، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم است،

این صدای مویه‏های سوزناک پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم است که در گلوی سوخته زمان جاری است.این غریبانه‏های پیامبر است که در سوگ ابوطالب می‏تراود و تا همیشه جاری است.پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم هرگز از یاد نخواهد برد که به قدری او را دوست داشتی که همیشه می‏خواستی با او باشی و با دست نوازش بر سر و رویش نگذاری درد یتیمی، گزندی به او رساند.

رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم هرگز به تند باد نسیان نخواهد سپرد که در توفان هجمه‏های مشرکین، به پروردگار کعبه سوگندیاد کردی که دست از حمایتش برنخواهی داشت تا مأموریّت الهی‏اش را به پایان رساند.آخر مگر می‏شود از یاد برد آن همه نجابت تو را که در تصدیق رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به فرزندت علی علیه‏السلام ـ که اسلام آورده بود ـ فرمودی: «از محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم جدا مشو که البته تو را جز به خیر و سعادت دعوت نکرده استتو را دوست داریم و به تو عشق می‏ورزیم که هم پدر مقتدای نخستین‏مان امام علی علیه‏السلام هستی و هم برای بشیر رحمت خدا و سفیر هدایتمان پدری کرده‏ای.

پس تو پدر دو نور بوده‏ای که بر عرش خدا آویخته‏اند و گوشواره‏های آسمان، پیش از آفرینش بوده‏اند. تکریم تو، رسالت ماست؛ که مایه جلب دوستی خدا و محبت پیامبر و مهربانی علی علیه‏السلام خواهد بود. ما هم از یاد نخواهیم برد ستاره‏های روشن فداکاری‏ها و حمایت‏های تو از رسول گرامی اسلام را، آن‏جا که در محاصره سه ساله پیامبر و یارانش در شعب ابوطالب، هر شب، فرزندت علی علیه‏السلام را بر بستر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏خواباندی تا اگر قریش به ناگاه حمله کنند، جوان رعنای تو به جای پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم کشته شود و جانِ عزیز فرستاده خدا، گزندی نبیند.

یاد تو را همیشه گرامی خواهیم داشت تا نجابت و شرف، تعظیم و تکریم گردد و روح پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از ما راضی و خشنود گردد.

ابوطالب قبله قبیله

محمد کامرانی اقدام

ابوطالب بودی و سید بطحا.بزرگ قریش بودی و قبله قبیله.

آن هنگام که آفتاب رسالت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم طلوع کرد و همه از محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بریده بودند و اسلام، غریب و تنها مانده بود، تنها تو بودی که از حال رنجور و خسته پیامبر آگاه بودی.

تنها تو بودی که مرهم پنهان‏ترین اشک‏های پیامبر بودی.تنها تو بودی که از راه باریکه ستاره دنباله‏دار اشک، به دنبال پیامبر می‏دویدی و می‏گفتی: «برو پسر برادرم و هر چه دوست می‏داری بگو؛ به خدا سوگند تو را در هیچ پیش آمدی وا نمی‏گذارم».

تنها تو بودی که فرزندت علی علیه‏السلام را به فداکاری و جان‏بازی در راه آسایش پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم امر می‏نمودی و وصیت.

ابوطالب! نامت آرام‏بخش زخم‏های پیامبر بود و در گوشه گوشه خلوت نگاه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم رد پای مهربانی تو موج می‏زد و موج.

پدری بودی با عاطفه و صحابه‏ای بودی صادق؛ صادق‏تر از صبح برآمده از مکّه.چهل و دو سال ایستادی و وفاداری را با ذره ذره خویش نشان آفتاب مهر محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم دادی.

چهل و دو سال، پا به پای پیامبر شکفتی و شکستی. چهل و دو سال، همه همهمه‏ها و هراس‏ها را زیر سؤال بردی و تنها به نگاهِ پیامبر جواب دادی و جرأت را با حنجره سالخورده خویش فریاد زدی.قبله قبیله بودی، امّا وقتی باور بارانی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در وجودت بارید، قبله‏ات عشق شد و عشق.آن زمان که همه از بیراهه‏ها راه می‏بریدند و اسلام غریب و تنها، هدف هیاهوی هزار دستان هزار رنگ بود، صدای تو جانی تازه بر پیکر پیامبر دمید.ابوطالب! این تو بودی که حضورت، دل‏گرمی یاران بود و نَفَسَت برآمده از عطر شکفتن گل‏های محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم .

لبانت در بارانِ نرم و پیوسته بهاری، گلستانی بود که به پوست خشک جاهلیت رایج جوانه زد و رویید. شانه‏هایت امتدادی بود که پیامبر می‏توانست به آن تکیه کند و در پناه آن، یادآور مهربانی تو باشد و از جان گذشتگی تو.و عالم الحزن، ناگهان‏ترین نگرانی پیامبر بود که داغ‏های همیشگی را به او بخشید.عالم الحزن، یک سال نبود، که یک عمر اندوه بود و دنیایی درد.عالم الحزن، کوچ مهربانی بود و غروب دل گرمی‏ها.

عالم الحزن، سال ازدحام دل تنگی بود و ازدیاد خون دل خوردن، سال سکوت کلمات بود و سال شیون شکوفه‏ها.

عالم الحزن، سال هجرت تبسّم‏های پیامبر بود و سال آوارگی صبر و بی‏خانمانی تحمل که:

«شد در دل ما به دولت عشقت  غم خانه نشین و صبر آواره»عالم الحزن سال پژمردن آفتاب امید بود و افسرده شدن آفتاب‏گردان‏ها.

عالم الحزن، سال غروب دل خوشی‏های ساده پیامبر بود؛ سالی که آفتاب عمر ابوطالب، بوسه بر بام بهار زد و کوچید.

چون آفتاب او به لب بام بوسه زد                 خون شفق ز دیده گردون شد آشکار»




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


وفات حضرت «ابوطالب» عموی گرامی پیامبر اسلام (ص)

رهروِ راه‏گشا

http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?id=39076

هفتم رمضان، یادآور عروج بزرگ حامی پیامبرگرامی اسلام، حضرت ابوطالب علیه‏السلام است؛ مردی که در عمر سراسر تلاش و مجاهدت خود، با ایمانی راستینْ خدمات ارزنده‏ای در شکل‏گیری نظام نوپای اسلام، ارزانی داشت. سال دهم بعثت، سال حزن و اندوه پیامبر بود که یکی از دلایل این اندوه، از دست دادن عموی بزرگ‏وار ایشان است. یادش جاودان.

ولادت: 75 سال پیش از بعثت پیامبر، کودکی در شهر مکه به دنیا آمد که او را «عبدمناف» نامیدند. پدر او عبدالمطلب، رئیس مکه و بزرگ خاندان قریش، در آقایی و سروری، بر همه مردم شهر برتری داشت.کودک نورسیده او، همان عموی گرامی پیامبر اسلام بود که پس از ازدواج و تشکیل زندگی، خود نیز صاحب فرزند شد و با نام اولین‏کودکش یعنی «طالب» او نیز با کنیه «ابوطالب» مشهور گشت.

آینه تمام‏نمای پدر: عبدالمطلب، رئیس مکّه، دوازده پسر داشت که هر یک دارای ویژگی‏های خاص خود بودند، ولی از میان برادران، کسی که بیش از همه صفات و ویژگی‏های پدر را به ارث برده و خود را آینه تمام نمای او ساخته، ابوطالب بود. او به دلیل شخصیت والا و ممتازش، پس از فوت پدر، جانشین او گشت و تمام مسئولیت‏های او نیز به این جوان صالح و پرهیزکار سپرده شد.

ویژگیها: شایستگی ابوطالب در خدمت به مردم، رسیدگی به محرومان و پذیرایی از حاجیانِ کم‏درآمد، محبوبیت او را در میان مکّیان افزایش می‏داد.

تدبیر و هوشیاری او در بسیاری از مواقع، اوضاع ناآرام مکه را بهبود می‏بخشید و اختلاف میان مردم را کاهش می‏داد. ساکنان این شهر بزرگ او را با القابی چون «شیخ قریش» و «بزرگ حجاز» می‏خواندند و حکم او را در میان خود می‏پذیرفتند.ابوطالب، سیاست مداری توانا و در عین حال مهربان و مردم دار بود که هم اشراف قریش به او احترام می‏گذاشتند و هم محرومان و ستم دیدگان در کنار او به آرامش و امنیت می‏رسیدند. ذوق شاعری و حماسه سرایی ابوطالب، از دیگر ویژگی‏های او بود که از اندیشه بلند این مرد بزرگ نشان داشت. کسانی که در آثار او مطالعه و تحقیق کرده‏اند، روح تقوا و یکتاپرستی را در اشعار نغز و شیوای او دیده‏اند و بر اندیشه الهی و فطرت خدایی‏اش مُهر تأیید می‏زنند.

ازدواج: دختری را که ابوطالب برای همسریِ خود برگزید، فاطمه بنت اسد بود که از زنان مسلمان صدر اسلام نیز به شمار می‏آید. نسبت او و ابوطالب، به «هاشم بن عبدمناف» بزرگ خاندان بنی هاشم می‏رسد که بیانگر نژاد مشترک و اصالت خانوادگی این زوج جوان است.

ابوطالب از فاطمه صاحب شش فرزند شد که پسران او با نام‏های «طالبِ»، «عَقیل»، «جعفر» و «علی» علیه‏السلام هستند و «امِ‏هانی» کنیه یکی از دخترانش به نام «فاخته» است و «جُمانه» دختر کوچک ابوطالب نیز فرزند ششم اوست.

سرپرستی ازرسول اللّه‏: فاطمه بنت اسد می‏گوید: زمانی که عبدالمطلب در بستر مرگ قرار گرفت، بازماندگانش را فراخواند و آنان را به سرپرستی محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله سفارش کرد.

فرزندان او که محمد را باهوش‏تر و داناتر از خود می‏دانستند، حق انتخاب را به این کودک هشت ساله واگذار کردند. محمد هم نیک به عموها و عمه‏های خویش نگریست و سپس از جا برخاست و کنار ابوطالب نشست. رئیس قریش نیز از این انتخاب راضی و خشنود گشت و خطاب به ابوطالب گفت: «به شخصیت و امانت داری تو اطمنیان دارم. برای محمد همان گونه باش که من برای او بودم».

نگین رسالت: ابوطالب، خود شخصا تربیت پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را به عهده گرفت و از سپردن او به دیگران خودداری کرد؛ چرا که او با تحقیق و مطالعه در کتاب‏های آسمانی، دریافته بود که این کودک یتیم، همان نگینِ رسالت است که باید تا زمان بعثت از آسیب کافران و گزند جاهلان در امان باشد. از این رو ابوطالب در نگه‏داری از محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بیش از فرزندان خویش می‏کوشید.می‏گویند که ابوطالب هنگام صرف غذا، به فرزندانش می‏گفت: «صبر کنید تا فرزندم محمد هم بیاید» و تنها وقتی آن حضرت می‏آمد، به دیگران اجازه می‏داد دست به طرف غذا ببرند چنان که خود به برادرش عباس گفته بود: «ساعتی محمد را از خود جدا نمی‏کنم و در تمام اوقات با او هستم».

ابوطالب در تمام سال‏های زندگی، محبت و فداکاری خویش را از محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دریغ نمی‏کرد و او را چون جان خویش عزیز و محترم می‏دانست.

 

 




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها


دفاع از رسول خدا: ابوطالب علیه‏السلام بزرگ مکه بود و به نیکی دریافت که دیر یا زود رشته‏های دوستی و مهربانی بین حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و قبیله قریش از بین خواهد رفت و سرانجام، دعوت پیامبر به دین اسلام و اصرار جاهلان به پرستش بت‏ها، موجب جنگ و دشمنی بین آن‏ها خواهد شد. او یادگار برادر را همه‏جا تحت حمایت خویش نگه می‏داشت و در برابر عیب‏جویی و آزار مشرکان از او دفاع می‏کرد؛ چنان‏چه روزی سران قریش ـ که حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را در همان جوانی، مخالف آیین خود می‏دانستند ـ با نیرنگی از پیش طراحی شده به دیدار ابوطالب رفتند و «عَمارَةِ بنِ وَلید» را که جوانی خوش سیما بود، جهت فرزندی به ابوطالب پیشنهاد کردند تا در مقابل وی، محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را به آن‏ها بسپارد. ابوطالب در حالی که از این نقشه سخت ناراحت شده بود، آن‏ها را از منزل خویش بیرون راند و به دلیل این پیشنهاد زشت، مؤاخذه‏شان کرد.

ایمان ابوطالب:  هنگامی که روح کفر و شرک در جسم و جان اعراب جاهلیت نفوذ کرده بود و به جای پرستش خداوند یکتا، ماه و خورشید یا مجسمه‏هایی از سنگ و چوب را عبادت می‏کردند، مردی از قریش به نام ابوطالب به توحید و یکتاپرستی دست یافت و با گرایش به وجود خداوند یکتا، زمینه پذیرش دین اسلام را در زمان بعثت برای خویش فراهم ساخت. ایمان ابوطالب به صورت پنهانی بود؛ زیرا او برای یاری بیش‏تر محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و تبلیغ دین اسلام، باید ایمان خود را آشکار نمی‏ساخت تا مشرکان او را از خود به شمار می‏آوردند و او با خیالی آسوده، نبی اکرم را از گزند مشرکان در امان می‏داشت و راه را برای پیش‏روی رسول خدا هموار می‏ساخت.

وداع آخر: پس از شکسته شدن محاصره اقتصادی بنی‏هاشم در شعب ابی‏طالب و آزادی یاران پیامبر پس از سه سال اذیت و آزار به وسیله سران قریش، به تدریج آثار رنج و بیماری در چهره ابوطالب آشکار گشت و او در بستر مرگْ به انتظار وداع پیامبر بود. رسول اکرم وقتی فهمید که یار وفادارش در حال احتضار است، کنار بستر او نشست و از عموی گرامی خویش پرستاری کرد.

سرانجام خورشید عمر ابوطالب در سال دهم بعثت غروب کرد و این مرد بزرگ، در 85 سالگی چشم از دنیا فروبست. نقل است که: نبی‏اکرم در حالی که دنبال جنازه او راه می‏رفت، از نیکی‏ها و یاری بی‏دریغ ابوطالب یاد و گریه می‏کرد.قبرستان «حَجُون» در شهر مکه، آرام گاه جسم پاک وشریف این انسان آزاده است؛ مردی که سال‏های عمر خویش را در راه پاسداری از پیامبر و تبلیغ دین اسلام سپری کرد. یادش گرامی و عطر حضورش جاودانه باد.

وصیت: ابوطالب در بستر مرگ نیز به تنهاییِ محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏اندیشید و اطرافیان را به پیروی از نبی‏اکرم سفارش می‏کرد. او بنی هاشم را گِرد خویش فراخوانْد و آنان را به زهد، تقوا، صله رحم و محافظت از خانه کعبه اندرز داد. سپس رشته سخن را به سوی پیامبر کشانْد و گفت: «شما را وصیت می‏کنم به پیروی و یاری محمد که دوست عرب و امین قریش است.

سوگند به خدا، می‏نگرم که اشراف دنیا و مستضعفان جهان دعوت او را پذیرفته و از پیروان او گشته‏اند و محبت او در خاطرها جا گرفته است. دعوت او را بپذیرید، در یاری او متحد باشید و دشمنش را دشمن دارید؛ زیرا او مایه شرافت جاودانه روزگار برای شما خواهد بود».

دیدگاه بزرگان درباره ایمان ابوطالب: درباره ایمان ابوطالب علیه‏السلام در روایتی از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏خوانیم که: «ابوطالب ایمانش را پنهان کرد و خداوند به پاس این بردباری، پاداشش را دو برابر مرحمت فرمود».عالمان بزرگ دین نظیر شیخ مفید، شیخ طوسی، طبرسی و دیگرانْ بر این عقیده هستند که: «ایمان ابوطالب و اسلام او نزد شیعیان مورد اتفاق بوده و کسی در آن اختلاف نکرده است».

دلیلی دیگر بر ایمان ابوطالب علیه‏السلام : ابن ابی‏الحدید، شارح نهج‏البلاغه دانشمند معروف اهل تسنن نقل می‏کند که: از امام سجاد علیه‏السلام درباره ایمان ابوطالب پرسیدند، حضرت فرمود: بسیار جای شگفت است که خدای تعالی پیغمبر اسلام را از نگاه داشتن زنان مسلمان در ازدواج با کافران نهی فرمود، در صورتی که فاطمه بنت اسد از زنانی بود که به اسلام گروید و هم‏چنان همسر ابوطالب بود تا آن گاه که او از دنیا رفت و این خود دلیل محکمی بر ایمان و اسلام ابوطالب علیه‏السلام است؛ چه اگر مسلمان نبود، نمی‏توانست فاطمه بنت اسد را در ازدواج خود نگه دارد!




موضوع مطلب : روابط عمومی و مناسبتها



درباره وبلاگ



استخاره آنلاین با قرآن کریم


فال حافظ


بازی آنلاین


تعبیر خواب آنلاین

Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت


روزشمار فاطمیه
روزشمار غدیر
روزشمار محرم عاشورا<\/a>

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 34
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 930115