سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مهر امام رضا(علیه السلام)
دوشنبه 85 تیر 12 :: 12:37 عصر ::  نویسنده : تقی عابدی

اولین عشق

اولین عشق ،  عشق به پیامبر اعظم (ص) بعد از عشق به خداوند است .ما بعد از عشق به این انوار آسمانی عاشق خانواده ، دوستان ، آشنایان و.... هستیم .

بیائید پیامبر عزیزمان را بعنوان عشق اول خوب بشناسیم و بدانیم از کودکی چگونه بودند :


 

تولد و کودکی               


بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول ( برابر 25آوریل 570
میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود.
پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان
فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر " محمد "
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود.
برابر رسم خانواده های  بزرگ مکه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایه ای 
به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیهای شهر پرورش
یابد .
" حلیمه " زن پاک سرشت مهربان به این کودک نازنین که قدمش در آن قبیله
مایه خیر و برکت و افزونی  شده بود ، دلبستگی زیادی پیدا کرده بود و لحظه ای از
پرستاری او غفلت نمی کرد. کسی نمی دانست این کودک یتیم که دایه های دیگر از
گرفتنش پرهیز داشتند ، روزی و روزگاری پیامبر رحمت خواهد شد و نام بلندش تا
پایان روزگار با عظمت و بزرگی  بر زبان میلیونها نفر مسلمان جهان و بر مأذنه ها
با صدای بلند برده خواهد شد ، و مایه افتخار جهان و جهانیان خواهد بود .
" حلیمه " بر اثر علاقه و اصرار مادرش ، آمنه ، محمد را که به سن پنج سالگی 
رسیده بود به مکه باز گردانید . دو سال بعد که " آمنه " برای دیدار پدر و مادر و
آرامگاه شوهرش عبد الله به مدینه رفت ، فرزند دلبندش را نیز همراه برد . پس
از یک ماه ، آمنه با کودکش به مکه برگشت ، اما دربین راه ، در محلی بنام
" ابواء " جان به جان آفرین تسلیم کرد ، و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر
هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دو چندان اثر کرد .
سپس زنی به نام ام ایمن این کودک یتیم ، این نوگل پژمرده باغ زندگی را
همراه خود به مکه برد . این خواست خدا بود که این کودک در آغاز زندگی از پدر و
مادر جدا شود ، تا رنجهای  تلخ و جانکاه زندگی را در سرآغاز زندگانی بچشد و در
بوته آزمایش قرار گیرد ، تا در آینده ، رنجهای انسانیت را به واقع لمس کند و
حال محرومان را نیک دریابد .
از آن زمان در دامان پدر بزرگش " عبد المطلب " پرورش یافت .
" عبد المطلب " نسبت به نوه والاتبار و بزرگ منش خود که آثار بزرگی در پیشانی 
تابناکش ظاهر بود ، مهربانی  عمیقی نشان می داد . دو سال بعد بر اثر درگذشت عبد
المطلب ، " محمد " از سرپرستی  پدر بزرگ نیز محروم شد . نگرانی " عبد المطلب "
در واپسین دم زندگی بخاطر فرزند زاده عزیزش محمد بود . به ناچار " محمد " در سن
هشت سالگی به خانه عموی خویش ( ابو طالب ) رفت و تحت سرپرستی عمش قرار
گرفت . " ابوطالب " پدر " علی " بود .
ابو طالب تا آخرین لحظه های عمرش ، یعنی تا چهل و چند سال با نهایت لطف
و مهربانی  ، از برادرزاده عزیزش پرستاری و حمایت کرد . حتی در سخت ترین
و ناگوارترین پیشامدها که همه اشراف قریش و گردنکشان سیه دل ، برای نابودی 
" محمد " دست در دست یکدیگر نهاده بودند ، جان خود را برای حمایت برادر
زاده اش سپر بلا کرد و از هیچ چیز نهراسید و ملامت ملامتگران را ناشنیده گرفت .

 

 

 




موضوع مطلب :



درباره وبلاگ



استخاره آنلاین با قرآن کریم


فال حافظ


بازی آنلاین


تعبیر خواب آنلاین

Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت


روزشمار فاطمیه
روزشمار غدیر
روزشمار محرم عاشورا<\/a>

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 930899